زنان و مردان بسیاری زندگیشان را با عشق شروع کرده و به امید روزهای زیبا پیمانی مشترک بسته اند و روز به روز زندگیشان را به ظاهر آرام سپری می کنند گاهی این آرامش پایدار نخواهد بود زنان و مردان بیشماری بطور ناگهانی احساس می کنند همه آنچه که ساخته اند به یکباره فروپاشیده زندگی و عشق شان را از دست داده اند و مدام از خود می پرسند چرا من و گاه عجیب به نظر می رسد چطور ممکن است زن و مردی که به آرامی لحظاتشان را با هم تقسیم می کردند به راحتی همدیگر را رها کنند زنان زیادی هستند که نمی دانند چرا همسرانشان آنان را رها و دلداده زن دیگری شده ! مدام از خود خواهند پرسید رقیبشان چه برتری داشته و همسرشان وی را جذب نموه و چرا مردشان دلسپرده زن دیگر گشته است . علل بسیاری می تواند منجر به رهای همسر شود شاید یکی از دلایل اش این باشد که برخی زنان آگاهانه یا ناآگاهانه باعث می شوند همسرشان دلزده شود چگونگی رفتار خانمها با آقایان پنجاه درصد مشکلات را حل و یا بوجود می
آورد. خیلی از رفتارهای که برخی زنان از خود نشان می دهند تا زنی دوست
داشتنی باشند همان رفتارهایی است که روابط شان را با همسرشان مخدوش می کند.
بدیهست هیچ زنی عمداً همسرش را نمی راند بلکه رفتارهای آموخته شده به طرق مختلف یا شاید رفتارهای که از مادرانمان آموخته ایم و آنان نیز از مادرانشان .
برخی زنان را می بینیم که با همسرانشان همانند پسر بچه ای رفتار و گمان این جمله را بسیار از زنان شنیده ایم که او نمی تواند به خوبی خرید کند و یا مدام تکرار می کنند که همسرشان به خوبی از عهده نگهداری بچه بر نخواهد آمد و این تصور برایشان بوجود می آید به دلیل اینکه همسرم نمی تواند خوب خرید کند باید تمامی خریدها و نگهداری بچه را خود به تنهایی انجام دهند حتی برای برنامه ریزی تعطیلات ترجیح می دهند همه برنامه ریزی ها را به تنهایی انجام دهند و برای پیشبرد کارها خودشان تمامی مسئولیت ها را بر عهده گیرند و متعاقب آن هر روز خسته تر و فرسوده تر شوند در نهایت خستگی های مداوم این سوال را برای خود زنان پیش می آورد که چرا همسرشان عهده داری مسئولیتی نمی شود فارغ از اینکه این همان مسیری است که خودمان همسرمان را به آن هدایت کرده ایم حال
سوال اینجاست که چرا برخی زنان نقش مادران را بازی می کنند شاید یکی از
دلایل اش این باشد که این روند از مادرانشان الگو برداری شده است زنان از
مادران خود آموخته اند که فداکار و فارغ از خود باشند و
به طور مستمر مراقب نیازهای دیگران . و شاید دلیل دیگر این باشد که برخی
زنان برای بدست آوردن عشق یک مرد سعی در نگهداری و محافظت از شریک زندگیشان
می کنند و برخی تصورشان این است زمانی که همسرشان از همه ابعاد به آنها
نیازمند باشد دیگر نمی تواند آنان را رها کند ترس از دست دادن عشق و محبت
همسرشان تاثیر منفی در نوع واکنش ها یشان خواهد گذاشت فارغ از اینکه زمانی
که به هر دلیلی مرد یا زنی از زندگی با شریک خود خسته و دلزده شود دیگر هیچ
وابستگی نمی تواند مانع جدای شود شاید به نظر برخی زنان این رفتار در
ابتدا امیدوار کننده باشد اما به واقع اثرات مخربی در روابط زن و مرد ایجاد
تذکرات مدام و پیگیرهای مستمر امور شخصی مردان در نهایت سبب بوجود آمدن حس بی کفایتی می
شود با ادامه این روند مرد حس می کند که احترام و اعتماد به نفس اش کاهش
پیدا کرده است طبیعی است که زمانی که مردی احساس خوبی نسبت به خودش نداشته
باشد چگونه می تواند احساس خوشایندی نسبت به همسرش داشته باشد. مردی و حتی
زنی که احساس راههای زیادی وجود دارد که دیگر برای مردان مادر نبود بهتر است - به مردان اجازه داد کارهای شخصی شان را خودشان انجام دهند حتی اگر مردانی هستند که به کندی به امور رسیدگی می کنند، آنان توانایی های زیادی دارند . مسلماً مردان خودشان بهتر می دانند چه زمانی احساس سرما کرده و نیاز به ژاکت دارند . - مطمئناً برای ما هم خوشایند نیست در نظر دیگران بی کفایت جلوه کنیم لازم است با مردان همانند مردی با لیاقت و قابل اعتماد رفتار شود مردی که به تنهایی می تواند فراتر از امور روزمره اش را برنامه ریزی کند . - عادت یادآوری مدام برنامه های روزانه مردان بهتر است فراموش شود . - دیگر زمان آن رسیده با شریک زندگی همانند معشوقه صحبت نمود و نحوه گفتار مادرانه پایان یابد - نیازی نیست که مسئولیت کارهای مردان را به عهده گرفت و مدام حمایتشان کرد آنان به اندازه کافی توانایی حمایت از خود و خانواده شان را دارند . لازم به نظر می رسد مسئولیت ها بین زوجین تقسیم شود درست است که تغییر روند قدیمی سخت به نظر خواهد رسید و گهگاهی مشکل ساز می شود ولی باید مطمئن بود بعد ازمدتی زوجین خواهند پذیرفت که در جایگاه خود قرار گیرند. برای از بین بردن چرخه نادرست مادر فرزندی می بایست ثابت قدم بود. زمانی که زن و مرد در جایگاه خود قرار گیرند احساس خوشایندتری نسبت به خود خواهند داشت . ستاره حمیدی- کارشناس ارشد روانشناسی
|
نسرین تهرانی، رئیس مرکز سلامت خانواده و جمعیت وزارت بهداشت ایران می گوید که برخی از زوجهای جوان این کشور، ترجیح می دهند به جای طلاق گرفتن، از هم جدا زندگی کنند.
هر شروعی، با یکسری مشکلات همراه است. مشکلاتی که شاید با داشتن
اندکی آگاهی، به راحتی بر طرف شود.
همانطور که برای شروع هر کاری به دنبال بهترین اطلاعات میگردیم، چه بهتر که برای شروع یک زندگی جدید نیز با آگاهی اقدام کنیم. گاه زوجهای جوان آنقدر شیفته همدیگر میشوند که مسائل زیادی از دیدشان پنهان میماند و تمام شور و شوقشان صرف اندیشیدن به مراحل مختلف ازدواج، از خواستگاری و نامزدی تا برگزاری مراسم ازدواج و شروع زندگی مشترک میشود و تمام دغدغهشان را نحوه برگزاری مراسم و مسائل حاشیهای آن تشکیل میدهد.
در حالی که تمام دخترها و پسرهای جوان، بعد از یک انتخاب درست نیاز به اطلاعاتی برای حفظ و نگهداری زندگی مشترک دارند، عدهای از جوانان بعد از یافتن همسر مناسب خود احساس میکنند که به خواسته خویش رسیدهاند و دیگر باید به رویاهای مشترکشان بپردازند. فارغ از اینکه رسیدن به رویاها یا اهداف مشترک، نیازمند همراهی و همراهی نیازمند خصوصیات اخلاقی خاص و تفکری سازگارانه است. متاسفانه بسیاری از مسائل ساده و پیش پا افتاده موجب میشود تا روزهای خوش اوایل زندگی مشترک رنگ دیگری بگیرد و اشتباهات به ظاهر ساده دنیای شیرین عروس و داماد جوان را تلخ کند. این مقاله، به تشریح بعضی از آن مسائل اختصاص دارد.
همانطور که برای شروع هر کاری به دنبال بهترین اطلاعات میگردیم، چه بهتر که برای شروع یک زندگی جدید نیز با آگاهی اقدام کنیم
شیفتگی دوران نامزدی و مراسم حاشیهای اغلب مانعی میشود در برابر اینکه فرد با خود بیندیشد که تمام زندگی مشترک، فقط همان مراسم خوشایند نیست و باید به تعداد روزها و ساعتهای باقی مانده عمرش در کنار همسر خود بماند. به اعتقاد روانشناسان باید در زمان حال زیست. اما سطحی نگریستن به این جمله عواقب ناخوشایندی در پی دارد. زیرا زیستن در زمان حال، همراه با آیندهنگری و دوراندیشی عاملی است که موجب استحکام روابط میشود و ضمن آنکه باید از دوران شیرین اوایل زندگی مشترک لذت برد، لازم است خود را برای تمام اتفاقات خوشایند و ناخوشایند آینده هم آماده کرد.
بسیاری از زوجهای جوان، در شروع زندگی مشترک تصمیم میگیرند برخی رفتارها و خلقیات طرف مقابل را تغییر داده و وی را آنگونه که میپسندند تربیت کنند. در حالی که به این دلیل با همسر خود ازدواج کردهاند که عاشقش بوده و او را آنگونه که هست، دیده و پسندیدهاند.
باید پذیرفت که همسر ما، کودکمان نیست که بخواهیم او را به دلخواه خود تربیت کرده و رفتارهایش را تغییر دهیم. به عقیده روانشناسان افراد بالغ در صورتی تغییر خواهند کرد که خود بخواهند و دیگران به هیچ روشی نمیتوانند آنان را تغییر دهند مطمئن باشید تلاش برای تغییر شریک زندگی فقط موجب جریحهدار شدن احساسات میشود و نتیجهای جز بر هم خوردگی و آسیب روابط نخواهد داشت.
برقراری ارتباط نادرست با خانواده همسر، از جمله مسایلی است که موجب سرد شدن زوجین نسبت به یکدیگر میشود. همانطور که همهمان علاقهمندیم همسرمان به خانواده ما احترام بگذارد، لازم است به خواسته وی و خانوادهاش نیز احترام بگذاریم. تنش بین یکی از زوجین و خانواده طرف مقابل وی، به تنها کسی که آسیب میرساند همسر او است و در وی این احساس را به وجود میآورد که بین همسر خود و خانوادهاش گیر افتاده است.
بعضی جوانان تصور میکنند هدف نهایی از ازدواج، فقط یافتن شریکی برای زندگی است و بعد از اینکه به هدفشان رسیدند، میتوانند در کمال آسایش و آرامش کنار وی زندگی کنند غافل از اینکه نگهداری عشق و محبت شریک زندگی بسیار سختتر از یافتن وی است
بدیهی است نحوه برقراری ارتباط با همسر رکن مهمی از زندگی است آرامش در حل مشکلات و اختلاف نظرهای اولیه میتواند کمک بزرگی کند. گاه طرفین برای اثبات حقانیت و درستی گفتار خود از راههایی همچون پرخاشگری، فریاد زدن یا قهر کردن و... استفاده میکنند و به این ترتیب، با دست خود بر پیکره زندگی مشترکشان آسیب میزنند. کنترل بر رفتار میتواند بسیاری از مشکلات را حل کند. برای حل اختلاف نظرها راههای زیادی وجود دارد که میتوان با سود جستن از آنها زندگی آرامتری را سپری کرد. گاهی نشان دادن واکنشهای افراطی نسبت به رفتارهای شریک زندگی میتواند تمامی خوشیها را نابود کند. باید پذیرفت که تمام انسانها خصوصیات مثبت و منفی دارند و هیچیک از افراد، انسان کامل نیست به عنوان مثال تمام زوجها بر سر مسائلی نظیر قرار دادن لیوان بر روی میز و پخش و پلا بودن جورابهای کثیف در خانه، که به ظاهر مسائل سادهای است، با همدیگر اختلاف نظر دارند، که بهتر است اختلاف نظرها در خصوص موارد مهمتری باشد و با کمی درایت مسائل پیشپا افتاده را یا به حال خود رها کنند یا برای از میان برداشتن آنها چارهای بیندیشند.
طبیعی است که هیچکدام از ما دوست نداریم درباره مسائل منفی و اتفاقات ناخوشایند بحث کنیم. مواردی همچون مشکلات مالی، یا اندیشیدن در مورد موضوع فرزند دار نشدن یا رویارویی با اتفاقات پیشبینی نشده. اما باید بپذیریم که وقتی متاهل شدهایم، چارهای به جز مذاکره درباره این موضوعات نداریم. همان طور که در مورد خوشیهای بعداز ازدواج میاندیشیم و درباره آرزوهای بلند و خوشایند خود صحبت میکنیم و تصمیم میگیریم، عاقلانه به نظر میرسد امور ناخوشایند نیز در نظر گرفته شود. پذیرش این مسئله که زندگی فقط انباشته از خوشی نیست، باید توانایی پذیرش مشکلات را هم داشته باشیم.
حسادت از جمله مواردی است که در شروع یک زندگی گریبانگیر بعضی زوجها میشود و زمانی که زن یا مردی در رابطههای حاشیهای افراد با همسرش حسادت میورزد، در واقع به او توهین میکند و در وی این احساس را برمیانگیزد که به وی اعتماد ندارد و طبیعی است که بدون اعتماد داشتن به همسر، زندگی زناشویی فاقد جاذبههای لازم میشود.
گاهی عدهای از زوجهای جوان را، در حالی که هنوز چند ماهی بیشتر از شروع زندگی مشترکشان نگذشته در مراکز مشاوره و بدتر از آن راهروهای دادگاه میبینیم، که رفتارشان غیرطبیعی جلوه میکند. آنها افرادی هستند که در زمانی ازدواج کردهاند که هنوز به اندازه کافی بزرگ نشدهاند. البته بزرگتر شدن به معنای رسیدن به بلوغ فکری و یافتن قدرت تمیز و تشخیص، نه رشد جسمانی؛ و گاهی فراموش میکنند روزهای رفتن به میهمانی شبانه با دوستان و تفریحات دوران مجردی به پایان رسیده است. البته، این نکته به معنای آن نیست که باید به کلی دوستان دوران تجرد را رها کرد، زیرا همه ما نیازمند روابط مثبت با دوستان و آشنایان خود هستیم، اما تشخیص اینکه با چه کسانی مراوده داشته باشیم و چه زمانی را به دوستان خود اختصاص بدهیم در زندگی مشترک نقش بسزایی دارد.
بعضی جوانان تصور میکنند هدف نهایی از ازدواج، فقط یافتن شریکی برای زندگی است و بعد از اینکه به هدفشان رسیدند، میتوانند در کمال آسایش و آرامش کنار وی زندگی کنند غافل از اینکه نگهداری عشق و محبت شریک زندگی بسیار سختتر از یافتن وی است. درست است که زوجها وقتی ازدواج میکنند که به یکدیگر علاقهمند باشند، اما تضمینی وجود ندارد که بتوانند همیشه همدیگر را دوست بدارند. پا برجا ماندن عشق وابسته به نوع کنش و واکنشهای طرفین است. باید از عشق مراقبت کرد تا رشد پیدا کند. برای رسیدن به هر هدفی نیازمند وسایل و زمان هستیم، پس چه بهتر که برای پایدار ماندن عشق زمان بیشتری برای در کنار هم بودن بگذرانیم و از هر امکاناتی که در دسترس داریم برای ارتقای روابط بهره ببریم.
شاید داشتن اهداف و آرزوهای مشترک و بیان اینکه چه مسائلی در زندگی برای طرفین مهم بوده و چه مواردی جزء اهداف حاشیهای است، تا حدودی بتواند در داشتن زندگی آرام و به دور از تنش به زوجهای جوان کمک کند.
ماهنامه خانواده- ستاره حمیدی
آیا برای شما و همسرتان اتفاق افتاده که در طول زندگی مشترکتان دچار کاهش میل جنسی شوید؟ در چنین شرایطی چگونه مشکل را حل میکنید؟ اصلا فکر میکنید بین کاهش میل جنسی و افزایش سالهای زندگی مشترک رابطهای وجود دارد یا اینکه باید دنبال علت دیگری بگردید؟
بسیاری از متخصصان بر این باورند با طولانیترشدن رابطه، تعدد روابط جنسی زن و شوهر به نسبت اوایل ازدواج کمتر میشود اما این موضوع کاملا طبیعی است و به منزله کاهش میل جنسی افراد نیست و میتواند دلایل مختلفی داشته باشد. در این مطلب، شما را با مهمترین دلایل کاهش میل جنسی در خانمها و آقایان آشنا میکنم.
1.استرس
شاید شما از جمله افرادی باشید که حتی در شرایط استرسزا قادر به انجام فعالیتهای روزمره خود باشید اما فراموش نکنید که میل جنسی و فعالیت جنسی?تان از این قاعده مستنثاست. درواقع باید گفت مشکلات و فشارهای ناشی از کار، مشکلات اقتصادی، درگیریهای فکری و سایر موارد استرسزا میتواند باعث کاهش میل جنسی شود. برای کنترل استرس خود لازم است تکنیکهای مدیریت استرس را بیاموزید و در شرایط استرسزا دور روابط جنسی را خط بکشید.
3.کاهش صمیمیت
باید به خاطر داشته باشید رابطه جنسی بدون صمیمیت باعث کاهش میل جنسی میشود و درواقع صمیمیت تاثیر بسزایی در جلا بخشیدن به این فعالیت دارد. اگر احساس میکنید که صمیمیت و ارتباط عاطفی شما رو به افول است، بهتر است کمی زمان صرف کنید تا نزدیکی عاطفی بیشتری احساس کنید. بهتر است یاد بگیرید که چگونه میتوان بدون داشتن مقاربت، صمیمیت خود را ابراز کرد. در چنین شرایطی گفتوگو، قرار گرفتن در آغوش یکدیگر و نوازش میتواند موثر باشد. از طرفی بروز مشکلات و اختلافات در زندگی مشترک نیز میتواند باعث کاهش میل جنسی بعد از ازدواج شود. در مورد زنان بهخصوص، صمیمیت عاطفی یکی از اساسیترین عوامل موثر در میل جنسی است. جدلها و جروبحثهای مداوم، ارتباطات ضعیف عاطفی و خیانت در وفاداری از جمله موانع موثر در ایجاد صمیمیت است و میتواند میل جنسی را به شدت تحتتاثیر قرار دهد.
4.روزمرگی زندگی مشترک
اگر سالهاست که از ازدواجتان میگذرد، مسلما تاکنون بحرانهای زیادی را تجربه کردهاید و از آن سربلند بیرون آمدهاید. به عبارتی وقتی شما مدت نسبتا زیادی با همسرتان زندگی کرده باشید، چون به او اطمینان دارید، تمایلات جنسیتان به تدریج آرامتر میشود. این مسالهای خاص نیست و درواقع شما پس از مدتی به شکلی از زندگی که دارید عادت میکنید. برای رها شدن از این مشکل کافی است کمی در زندگیتان تغییر ایجاد کنید و مطمئن باشید با تغییر عادات، تمایلات جنسی شما بیشتر میشود.
5.بچهدار شدن
بسیاری از خانمها تا مدتها بعد از زایمان چه به دلیل مسائل هورمونی و چه به دلیل مشکلات جسمانی دچار کاهش میل جنسی میشوند که این موضوع گذراست و با گذشت زمان برطرف میشود و حتی این باور غلط وجود دارد که پدر یا مادر شدن باعث کاهش میل جنسی میشود اما اصلا اینطور نیست بلکه بچهدار شدن تنها زمان شما را محدود خواهد کرد و ارتباط صمیمی شما را تا حدودی تحتتاثیر قرار میدهد. بد نیست گاهی از اعضای نزدیک خانواده کمک بگیرید و مراقبت از فرزندتان را به او واگذار و زمانی را برای احیای رابطه زناشویی خود صرف کنید. یکی از مهمترین راهکارها هم این است که زمانی که کودکتان خواب است با همسرتان رابطه جنسی برقرار کنید.
6.داروهای کاهنده میل جنسی
بسیاری از داروها از جمله داروهای ضدافسردگی، داروهای فشارخون، آنتیهیستامینها، قرصهای ضدبارداری، شیمیدرمانی و... در کاهش میل جنسی افراد موثرند. بنابراین اگر داروی خاصی مصرف میکنید و دچار کاهش میل جنسی شدهاید حتما این موضوع را بدون هیچ خجالتی با پزشک معالج خود در میان بگذارید چرا که میل جنسی یکی از نیازهای طبیعی بشر است.
7.چاقی
کاهش میل جنسی در وضعیتی که از شکل بدن خود چندان رضایت ندارید و اعتمادبهنفس شما را تحتتاثیر قرار داده، امری طبیعی اما نه چندان مهم محسوب میشود. به عنوان نمونه شرمندگی به خاطر احساس اضافه وزن. اگر متوجه این مساله و ناراحتی از طرف همسر خود شدید بد نیست که به او اعتمادبهنفس دهید و این احساس ناخوشایند را از بین ببرید و به او کمک کنید تا برای رسیدن به اعتمادبهنفس در طول زمان از شر اضافه وزن خود خلاص شود.
8.اختلال نعوظ
این مشکل از جمله اختلالات جنسی شایع در مردان است که به خودی خود میل جنسی را کاهش میدهد اما فردی که دچار این مشکل است به دلیل نگرانی در مورد توانایی انجام فعالیت جنسی خود به خود دچار کاهش میل جنسی میشود. اگر دچار چنین مشکلی هستید باید به یک متخصص بیماری ادراری مراجعه کنید و مطمئن باشید مشکل شما به راحتی قابل درمان است.
9.کاهش سطح تستوسترون
حتما میدانید که هورمون تستوسترون باعث افزایش میل جنسی میشود. به موازات افزایش سن در مردان مقدار این هورمون به طور ملایم کاهش مییابد. گفتنی است این هورمون مردانه در زنان نیز وجود دارد و میل جنسی آنها را تحتتاثیر قرار میدهد اما تعادل هورمونی زنان نسبت به مردان سازوکار بسیار پیچیدهتری دارد و فاکتورهای زیادی در این زمینه نقش بازی میکنند. اگر دلیل موجهی برای کاهش میل جنسی خود ندارید، میتوانید به یک متخصص مراجعه کنید تا از نظر هورمونی مورد بررسی قرار بگیرید.
10.یائسگی
بسیاری از خانمها به موازات رسیدن به سن یائسگی و کاهش میزان هورمونهای جنسی دچار کاهش میل جنسی میشوند و در واقع علائم یائسگی از جمله خشکی واژن و درد حین مقاربت نیز آمیزش را دچار اشکال میکند. اما این تنها بخشی از علت است. زنان به موازات افزایش سن کمی اعتماد به نفس خود را از دست میدهند و تصور میکنند که جذابیت لازم را در این رابطه از دست دادهاند و همین احساس میتواند باعث بروز مشکل شود.
11.سیگار و الکل
بررسیها نشان داده که سیگار کشیدن و مصرف الکل میتواند باعث بروز مشکلات جنسی شود. درواقع مصرف الکل روی خلقوخو تاثیر میگذارد و کاهش میل جنسی را به دنبال دارد و با سیگار کشیدن، نیکوتین در عروق رسوب میکند و تنگ شدن عروق نعوظ را به تاخیر میاندازد.
12.بیماریهای جنسی
هر چند کاهش میل جنسی در افراد عمدتا ناشی از دلایل روانی است اما نمیتوان این نکته را نادیده گرفت که گروهی از بیماریهای جنسی میتوانند در کاهش میل جنسی تاثیرگذار باشند و مراجعه به پزشک متخصص و گذراندن طول دوره درمان چه در خانمها و چه در آقایان بهترین راهحل خواهد بود.
دکتر طاهره
افتخار
متخصص زنان و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران
هریک از طرفین، ابتدا باید بر اساس معیارهای عرفی جامعه، معایب خانوادهای را که در آن بزرگ شده است، برشمرده و بگوید که آیا این معایب در زندگی شخصی و مشترک با همسر آیندهاش مشکلساز خواهد بود یا نه؟ (اگر مشکلساز خواهد بود، تا چه اندازه؟)
همچنین صادقانه بگوید که افکار و رفتار خودش نیز تحت تأثیر این خلقیات غلط خانوادگی هست یا نه؟ (اگر تحت تأثیر است، تا چه اندازه؟)
سپس طرف مقابل بدون تعارف و رودربایستی باید بگوید که آیا میتواند با چنین روحیاتی کنار بیاید یا نه؟
هریک از طرفین باید نظر خود را دربارهی زمان بچهدار شدن بگوید.
به نظر شما ایام تعطیل و اوقات فراغت برای چه کاری است؟