ستاره حمیدی - روان درمانگر پویشی

ستاره حمیدی - روان درمانگر پویشی

درمانگر اختلالات اضطرابی - افسردگی - وسواس و..... http://setareh-hamidi.ir/
ستاره حمیدی - روان درمانگر پویشی

ستاره حمیدی - روان درمانگر پویشی

درمانگر اختلالات اضطرابی - افسردگی - وسواس و..... http://setareh-hamidi.ir/

شناخت احساسات و عدم سرزنش خود


اکثر ما در طول روز رفتارهای از خود بروز می دهیم و سخنانی بر لب می آوریم که بصورت ناخودآگاه خود را افسرده و غمگین می کنیم در بیشتر مواقع زمانی که افراد احساس افسردگی و غمگینی می کنند به دنبال بهانه ای برای افسردگی شان می گردند . به عنوان مثال : شغل مناسب ندارم ، همسرم رفتار خوبی ندارد ، رئیس  ام بد اخلاق است و این ها مرا افسرده و ناراحت می کنند . و برخی افراد در برابر مشکلات و مسائل روزمره که سبب ناراحتی و خشم شان می شود به جای توجه به احساس واقعی شا با جملات مخرب به خود حمله می کنند و خود را شکست می دهند و از سویی دیگر از خود می پرسند چرا حال شان خوب نیست چرا افسرده و غمگین اند ؟ چرامضطرب و پریشان هستند ؟ فارغ از اینکه خودشان ناخودآگاه سبب بروز این حالت های روانی هستند به مثال زیر دقت کنید : هنگامی که فردی از دست دوست ، همکار، همسر ، خانواده اش ناراحت و خشمگین است و جملاتی از همانند جملات ذیل را بکار می برد :

-         تقصیر خود است ، من یک احمق ام نباید به او توجه زیاد می کردم.

-         لعنت به من چرا آن لحظه جواب کار اش را ندادم .

-         تقصیر خودم است باید در انتخاب دوست و یا شریک زندگی دقت بیشتری می کردم .

-         اگر من این کار رو نمی کردم اینطور نمی شد .

-         اگر من اون حرف را نمی زدم این اتفاق نمی افتاد .

-         اگر من اون حرف را نمی زدم همسر، دوستم ، همکارم عصبانی نمی شد  .

به جملات بالا دقت کنید در روز چند بار این جملات را به کار می برید ، جملاتی که همه شان فقط و فقط یک پیام را می رساند و یک کارکرد دارد و شما را مغلوب می کند شما خود را با این جملات سرزنش و به خود حمله می کنید و حاصل این سرزنش یک احساس بد درونی بیش نیست که سبب افسردگی و مضطرب شدن تان می شود .

حال سوال اینجاست چگونه باید مانع این خود تخریبی شد ؟ چگونه باید این عادت مخرب سرزنش خود را از بین برد ؟ تنها را دیدن احساس واقعی تان پس از ناراحتی از دست مشکلات و مسائل روزمره است ، جهت رسیدن به این هدف تکنیک ذیل به شما کمک فراوانی خواهد کرد :

زمانی که در امور روزمره از دست فردی عصبانی  و خشمگین می شوید باید سریعاً توجه خود را به درون تان جلب کنید مسلماً بر حسب عادت به جملات قدیمی  و سرزنش گر پناه می برید و هر زمان که خود را در این حالت یافتید به خود تلنگری بزنید به مثال ذیل دقت کنید :

جمله مخرب و سرزنش گر :" تقصیر من است که همکارم به خود اجازه داده این گونه با من صحبت کند "

تلنگر : باز هم دارم خودم را سرزنش می کنم و به خود حمله می کنم .

از خود بپرسید : هم اکنون چه احساسی نسبت به رفتار و خود این فرد دارم ؟ ( با خود صادق باشید )

ممکن است جواب این باشد : بله از دست همکارم عصبانی هستم و درونم عصبانیت را حس می کنم و باید در این مورد با او صحبت کنم .

در این تکنیک و روش شما نه به خود حمله می کنید و نه به همکار و فردی که شما را خشمگین کرده ، بلکه شما فقط احساس واقعی تان را می بینید و پس از آگاهی از احساس واقعی تان قادر خواهید بود آن را مدیریت کنید . در این حالت حتی شما دیگر در انظار پرخاشگری نکرده و مضطرب و افسرده نمی شوید و احساسات تان را سرکوب نمی کنید بلکه به احساسات خود احترام گذاشته و آنها را شناخته و نسبت به حضور احساسات تان آگاه می شوید .

فراموش نکنید برای شروع جملات را با صدای بلند و یا زمزمه با خود تکرار کنید با خود صحبت کردن و بیان احساست واقعی غیر طبیعی نیست هنگامی غیر عادی رفتار می کنید که احساسات واقعی تان را در زیر سرزنش خود پنهان می کنید و به جای بروز صحیح احساس خشم به فردی که شما را  عصبانی کرده در ظاهر می خندید و در باطن خود را شماتت می کنید در این  حالت شما به خود و احساس تان خیانت خواهید کرد . 

 

ستاره حمیدی - رواندرمانگر

سرزنش خود و احساس گناه مادران شاغل


در جامعه ایران، زنان به عنوان نیمی از جمعیت، نقش به سزایی در اشتغال و توسعه جامعه دارند. از این رو پرداختن به مقوله کار مادران شاغل و ارتباط آن با وضعیت سلامت زنان جهت رشد اجتماعی و نظم بخشیدن به محیط خانوادگی امن برای همسر و فرزندان امری اجتناب ناپذیر است. 


یکی از احساسات ناخوشایند شایعی که مادران شاغل به کرات تجربه می‌کنند احساس گناه و سرزنش خود است احساس گناه نسبت به برآورده ساختن توقعات و درخواست های افراد خانواده و کودک شان ،کمتر مادر شاغلی را می‌توان یافت که با دیدن بی قراری و گریه های کودک اش احساس گناه نکند و این شرایط زمانی فشار روانی بیشتری وارد می‌کند که کودک سن کمی داشته و مادر شخصی را در خانواده برای نگهداری کودک اش نداشته و مجبور باشد صبح زود کودک را از خواب بیدار کرده و به مهدکودک بسپارد و یا با دیدن بیماری کودک اش خود را سرزنش کند که " اگر در خانه بودم و از کودکم نگهداری می‌کردم بیمار نمی شد"- "اگر درخانه بودم فرزندم افت تحصیلی نداشت و کمبود محبت را حس نمی‌کرد "و اگر های بیشمار دیگری که با بزرگ شدن فرزندان بیشتر شده و مدام ذهن مادران شاغل را آشفته می‌سازد.
  
مادران شاغل همگی بر این باورند که قادر نیستند وظایف مادری شان را به طور کامل انجام دهند . زنان شاغل در طول هر روز با احساسات متناقض و دردناک فراوانی روبرو می‌شوند اعم از احساس گناه ، اضطراب حاصل از احساس گناه و در پی اضطراب کاهش سطح تمرکز و کارآیی و این نقطه همان جایی است که زنان را در محیط کار دچار چالش های فراوان می‌کند مسئولیت‌های مادرانه و احساسات پیچیده و ناخوشایند از یک سو و از سوی دیگر تعهدات شغلی که باید به نحوی احسنت انجام شود .
 
درست است که تمامی زنان شاغل تمامی این استرس و اضطراب ها را پشت سرگذاشته و انتظارات خانواده را برآورده ساخته و در کنارش فعالیت های اجتماعی خود را نیز پوشش می‌دهند ولی آنچه این میان نادیده گرفته می شود حجم عظیم فشار روانی  و احساسی است که به زنان وارد می شود فشار روانی که اکثر زنان جامعه مان بدان خو کرده‌اند و آن را جزئی از زندگی روزمره خود می پندارند فارغ از اینکه تعارضات ناشی از توقعات خانواده و جامعه، تمایلات و آرزوها و پیشرفت های که از خود انتظار دارند و موانع اجتماعی و شغلی که پیش رو دارند و تلاش برای بهتر بودن در تمامی این زمینه ها به مرور زمان آنها را خسته و فرسوده کرده و منجر به اختلالات روانی شایعی همانند افسردگی در زنان می‌شود. افسردگی و ناکامی زنان بنیان‌های خانواده و اجتماع را متزلزل می‌سازد . رشد جامعه در گرو خانواده ای مستحکم و مادری شاداب و با سلامت روانی است .

 در این میان می‌توان از نامهربانی همه گیر زنان شاغل نسبت به خود یاد کرد همان" سرزنش خود" آنان در برخورد با هر مشکلی در رابطه با امور خانواده و کودک و یا حتی شغلی شان اولین کاری که می‌کنند سرزنش خودشان است . آنچه مسلم است بهترین بودن در هر حیطه ای نیاز به زمان و تمرکز و از همه مهمتر اعتماد به نفس بالا و نگرشی مثبت به کار ، زندگی و روانی سالم دارد . چنانچه زنی احساس کند در رسیدگی به امور خانه و فرزندان موفق نبوده و رشدی در اجتماع نداشته باشد دچار ناکامی شده و دست به سرزنش خود می زند و این زمانی است که احساسات سرکوب شده منفی روز به روز وی را فرسوده تر می سازد و این فرسودگی حاصلی جز مشکلات خلقی و کاهش کارایی و اعتماد به نفس در زندگی فردی و اجتماعی و شغلی نخواهد داشت  .

آنچه زنان شاغل نیاز دارند نگرشی واقع بینانه و مثبت نسبت خواسته ها و اهداف و توانایی شان است . زنان شاغل اولین چیزی که باید به خاطر بسپارند توجه به خود و احساسات شان است چنانچه قادر باشند خود و احساسات شان را شناخته و آن را مدیریت کنند دیگر خود را برای تمامی دغدغه های که ذکر شده سرزنش نمی کنند ، دچار اضطراب و نگرانی و افسردگی نمی شوند و در پی آن به همسر و فرزندان خود نیز می آموزند چگونه احساسات خود را مدیریت کنند و کودکی مستقل پرورش خواهند داد و در فضایی سرشار از سلامت روانی خود و خانواده شان رشد خواهند کرد . 

با شناخت از خود و توانایی های شان قادر خواهند بود مراحل رشد و ترقی را طی نمایند بدون ترس و نگرانی از سرزنش و قضاوت همکاران و مافوق ها و .....

احساسات روش بنیادین فهم دنیاست . آنها به ما می‌گویند چه می‌خوا هیم و چه نمی‌خواهیم ، چه باعث لذت مان می شود و چه باعث رنج مان . آنها  کمک می‌کنند انطباقی عمل کرده و اهدافمان را در زندگی دنبال کنیم و این همان چیزی است که نه تنها زنان بلکه تمامی بشریت بدان احتیاج دارد شناخت خود و احساسات و کنترل صحیح آن جهت دستیابی به اهداف و آرزوها .

 تحقیقات بی‌شماری در خصوص مقایسه کارآمدی زنان شاغل و خانه‌دار در سال‌های اخیر صورت گرفته است که نتایج شگفت آوری داشته اند بر خلاف تصور عامه فرزندان مادران شاغل نه تنها دچار کمبود محبت والدین نیستند بلکه مستقل ترند پژوهش های بهداشت جهانی نشان داده اند تفاوتی از نظر شیوع اختلالات رفتاری ( اختلالات خواب ، بیش فعالی، افسردگی و اضطراب) ما بین فرزندان شاغل و مادران خانه دار وجود ندارد . از سویی دیگر در بررسیهای انجام شده پژوهشگران بدین نتیجه رسیده اند که و اشتغال مادران بر رشد اجتماعی کودکان آنها در سنین اولیه کودکی تاثیر مثبتی دارد نسبت به مادران خانه‌دار و فرزندان مادران شاغل ازعزت نفس بالاتری برخوردارند. 

طی تحقیقات وزارت علوم و تحقیقات فناوری مشخص گردید مادران شاغل بر عکس تصوری که خود و جامعه دارند سبک فرزندپروری مناسب تری (سبک مقتدرانه) را برمی‌گزینند که در آن حمایت کافی از فرزندان، ارائه آزادی، تشویق و تنبیه منطقی، فرزندانشان را در نظر می‌گیرند، برطبق پژوهش‌ها انتخاب این نوع سبک فرزندپروری ناشی از اشتغال و حضور زنان در جامعه می باشد . با توجه به تحقیقات می‌توان گفت اشتغال مادران نه تنها آسیبی به فرزندان نمی رساند بلکه به رشد و پیشرفت روانی و اجتماعی شان نیز می انجامد . 
 


                                                                                                               ستاره حمیدی
                                                                                         کارشناس ارشد روانشناسی و روان درمانگر


منابع : 
- فصلنامه علمی – پژوهشی رفاه اجتماعی ، سلامت روان در زنان شاغل، مهدی حدادی
- فصلنامه بهداشت جهانی ، اشتغال مادران اختلالات رفتاری کودکان
- کنگره بین المللی فرهنگ و اندیشه دینی ، رشد اجتماعی در کودکان دارای مادران شاغل و غیرشاغل ، آزیتا صوفی مطلق
- دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، مقایسه سازگاری، عزت نفس و بزهکاری در بین دانش آموزان مادران شاغل و خانه دار،عاطفه پرویززاده
- وزارت علوم تحقیقات و فناروی ، مقایسه 
شیوه های فرزند پروری مادران تحصیلکرده شاغل و خانه دار ، فاطمه ذاکر زاده

 


سایت زنان نفت 

دوره‌های درمانی با اسب و آرام سازی بیماران خشونت گرا



درمان به کمک اسب، آموزش مهارت سوارکاری به افرادی است که در زمینه‌های شناختی، بدنی و عاطفی - هیجانی دچار ناتوانی هستند. اما کار کردن با اسب‌ها فراتر از مهارت اسب سواری، مصاحبت، مسئولیت، اعتماد، رهبری، مهارت‌های شغلی و آموزشی را نیز در برمی گیرد.
بر اساس اخبار پزشکی سایت eMedscap ۱ ژوئن ۲۰۱۱ (هونولولو، هاوایی)، درمان به کمک اسب فواید منحصر به فردی شامل آرام کردن تمایلات خشونت آمیز بیماران بستری با اختلالات روانپزشکی مزمن را دارا می‌باشد.
یک پژوهش مقدماتی بر روی بیش از ۱۰۰ بیمار بستری که در همایش سالیانه ۲۰۱۱ انجمن روانشناسی آمریکا ارائه شد، نشان داد افرادی که به طور تصادفی هر هفته تحت گروه درمانی به همراه تکالیفی مربوط به اسب قرار داشتند به طور معنی داری اتفاقات خشونت آمیز کمتری را در طول مدت ۳ ماه در مقایسه باآن‌هایی داشتند که تحت درمان به کمک سگ، یا تحت مراقبت‌های متعارف بودند.
دکتر جفری نورنبرگ رئیس بیمارستان روانپزشکی گریستون پارک در اخبار پزشکی eMedscap اظهار کرد «هرکسی در گروه درمان به کمک اسب واکنشی مثبت داشت».همکار پژوهشی دکتر استیون شلیفر، پروفسور روانپزشکی در دانشکده پزشکی (UMDNJ) گزارش داد مبنی بر اینکه، این اولین پژوهش درمان به کمک اسب است که احتمالاً می‌تواند در شرایط بیمارستانی سودمند باشد.
درمان به کمک حیوانات به طور فزاینده‌ای در حال بالا رفتن است. این درمان‌ها برای بیماران با علائمی که به طور رضایت بخشی به درمان‌های سنتی پاسخ نمی‌دهند، مؤثر است. به طور مثال استرس شدید، واکنش‌های اضطرابی، ناکارآمدیها در روابط بین فردی، مهارت‌های کلامی محدود، و خشونت گری. دکتر جفری نورنبرگ و همکارش دو مسأله مهم که آن‌ها در بیمارانشان بارها مشاهده کردند را متذکر شدند: خشونت بدون انگیزه و انزوای اجتماعی به سبب ماندن طولانی در بیمارستان.
دکتر استیون شلیفر بیان کرد «ما می‌خواستیم پی ببریم به اینکه آیا در پایان، درمان به کمک اسب می‌تواند ارزش سرمایه گذاری یک برنامه درمانی را برای بیماران داشته باشد؛ و بدیهی است که عهده دار شدن این برنامه پیچیده و پر هزینه است».
دکتر دیوید بارون مدیر اجرایی، روانپزشک ارشد دانشکده پزشکی Keck، کالیفرنیای جنوبی- لوس آنجلس، که در این پژوهش همکاری نداشته‌اند؛ بیان کردند که درمان به کمک حیوانات به خصوص با سگ‌ها برای مدت زمانی طولانی در جامعه منتخب سالمندان و کودکان بکار برده می‌شده است.
دکتر بارون گفت من گمان می‌کنم مفاهیم کلی این پژوهش منطقی و اطلاعات بدست آمده بسیار مورد توجه هستند. به هر صورت سؤالی که مطرح است: چندین مکان قابلیت دسترسی به اسب‌ها را دارند؟ احتمالاً محدودیت مکانی برای وجود تسهیلات مربوط به اسب وجود دارد.
او اشاره کرد به اینکه در درمان با اسب، اعضا ممکن است نیازمند به کار گروهی باشند. برای فرا گرفتن اینکه چگونه به عنوان یک تیم کار کنند، سهیم شدن در تکالیف خاص، پاداشی که بعد از شادی با اسب‌ها می‌بینند، این‌ها همگی به عنوان یک تفسیر خیلی معقول به حساب می‌آیند.
چیزی که پژوهش‌هایی شبیه به این به ما می‌فهماند این است که موضوع‌های زیادی فرای دارو درمانی و روان درمان سنتی وجود دارند که می‌بایست در نظر گرفته شود.
دکتر بارون گفت این نوع پژوهش به این دلیل مهم است که پژوهشگران را یاد آور می‌شود که آن‌ها برای اینکه در مردم اندکی احساس شادی فراهم کنند نیاز به تفکر درباره راه های ابتکاری و خلاق دارند. خواه این که با حیوانات، بازی‌های ویدیویی یا گوش دادن به موسیقی سرو کار داشته باشند.
برگرفته از مقاله:

Courses with Horses Calm Violent Patients
By Deborah Brauser
Medscape Medical News from:
The American Psychiatric Association's 2011 Annual Meeting

منبع : شانزدهمین خبرنامه الکترونیکی انجمن روانشناسی ایران



الهام سادات جنانی، دانشجوی دکتری روانشناسی پونا، هندوستان
elisjan@gmail.com

نوروساینس و علوم شناختی

                                          نوروساینس و علوم شناختی



اختلال استرس پس از ضربه(PTSD) چیست ؟


در زندگی روزمره ، هرکسی ممکن است با حوادث طاقت فرسا ، ترسناک ، و خارج از کنترل روبرو شود.ما ممکن است دچار حادثه رانندگی شویم , قربانی یک تجاوز باشیم , یا شاهد یک حادثه دردناک باشیم . پلیس ، آتش نشانهاوکارکنان امبولانس هابا احتمال بیشتری با چنین حوادثی روبرو می گردند ،آنها اغلب مجبورند با حوادث ترسناک مقابله کنند . سربازان ممکن است هدف تیر یا انفجار قرار گیرند و یا شاهد کشته و مجروح شدن دوستانشان باشند.

اغلب مردم ، بعد از مدتی بدون هیچ کمکی با آن کنار می آیند. اگرچه در بعضی افراد تجربیات تلخ واکنشی را ایجاد می کند که ممکن است برای ماهها یا سالها طول بکشد. ما این واکنش را اختلال استرسی پس از حادثه یا اختصارا (PTSD)می نامیم.

این مطالب برای هر کسی که چنین تجربیات تلخی داشته است و یا کسی را می شناسد که چنین تجربیات تلخی داشته است مفید می باشد.

چگونه (PTSD) شروع می گردد؟

PTSD میتواند پس از هر حادثه تلخی آغاز گردد. یک حادثه تلخ ، حادثه ای میباشد که ما در آن احساس خطر می کنیم ، زندگی مان در معرض تهدید است یا شاهد مردن و یا مجروح شدن دیگران باشیم.بعضی از نمومه های بارز حوادث تلخ شامل موارد زیر می باشد:

- حوادث شدید جاده ای

- درگیری های نظامی

- تجاوزهای شدید شخصی (مانند: تجاوز جنسی,حمله فیزیکی,سو ء استفاده,دزدی,زور گیری)

- به گروگان گرفته شدن

-حملات تروریستی

- اسیر جنگی بودن

-حوادث ناگوار طبیعی یا حاصل دست بشر .

داشتن بیماری های لاعلاج

حتی شنیدن حوادث غیر منتظره و یامرگ ناگهانی یک دوست و یا فامیل می تواند اغاز گر PTSD باشد

علائم پی.تی.اس.دی چه زمانی شروع میگردد؟

علائم PTSD می تواند بعد از یک تاخیر چند هفته ای و یا چند ماهه شروع گردند.آنها معمولآ در طی 6 ماه پس از حادثه ناگوار ظاهر میگردند.


بسیاری احساس غم عمیق ، افسردگی ، اضطراب، احساس گناه و یا عصبانیت می کنند . به غیر از این احساسات قابل درک ، سه نوع عمده علائم دیگرهم وجود دارند :

1- فلاش بک و کابوس:

آن حادثه مداوما پیش چشم تان تکرار می شود.این ممکن بصورت فلاش بک در طی روز و یا کابوس در خواب باشد. آنها ممکن است آنچنان واقعی بنظر برسند که شما احساس کنید واقعا آن حادثه در حال اتفاق افتادن است. شما آن را در ذهن خود می بینید اما ممکن است احساسات (ترس ، تعریق) و یا حواس فیزیکی (اعم از شنوایی ، بویایی ، درد)که اتفاق افتاده بود را دوباره احساس کنید.

چیزهای معمولی ممکن است باعث فلاش بک شوند. بعنوان مثال اگر شما یک حادثه رانندگی در یک هوای بارانی داشته اید یک روز بارانی ممکن است باعث فلاش بک شود.

2- دوری گزینی و بی تفاوتی:

دوباره زنده کردن خاطرات ممکن است بسیار افسرده کننده باشد بنا براین ممکن است شما بخواهید به آنها بی توجهی کنید مثلا شما خودتان را با سرگرمی ، زیاد کار کردن، یا حل کردن جدول و یا معما مشغول می کنید. شما از مکانها و افرادی که باعث بخاطر آوردن حادثه می گردند اجتناب می ورزید.

شما ممکن است خود را به بی تفاوتی کامل بزنبد. شما کمتر با دیگران ارتباط برقرار می کنید و در نتیجه زندگی کردن و کار کردن با شما سخت تر می گردد.

3- در حالت گارد بسر بردن(On guard):

شما ممکن است همیشه در حالت آماده باش بسر ببرید گویی که منتظر خطر می باشید. شما نمی توانید احساس آرامش کنید. احساس اضطراب دارید و بسختی بخواب فرو میروید. اطرافیان شما می بینند که شما بیقرار و نا آرام هستید این حالت را گوش به زنگی هم می گویند .

علایم دیگر:

واکنش احساسی به استرس اغلب با دردهای عضلانی- ضربان قلب نامنظم - اسهال - ترس -افسردگی مصرف مواد مخدر - استفاده از الکل و ... همراه هستند.



چرا حوا دث ناگوار بسیار تکان دهنده هستند؟

زیرا آنها این احساس را که زندگی زیبا و تا حدمعقولی ایمن میباشد و ما ایمن هستیم راتحت تاثیر قرار میدهند. یک حادثه ناگوار بطور واضحی به ما می گوید که ما ممکن است در هر لحظه ای فوت کنیم. علایم PTSD قسمتی از یک واکنش طبیعی به یک حادثه بالقوه مرگ آور میباشد.



آیا هر کسی بعد از یک حادثه دچار PTSDمی گردد؟

لزوما نه . اما تقریبا هر کسی علایم PTSD را در طی ماه اول تجربه خواهد کرد. این بشما کمک خواهد کرد که به پیش بروید و همچنین باعث فهم آن تجربیات تلخ می گردد. این یک واکنش استرسی حاد میباشد. اغلب افراد پس از چند هفته بآرامی با اتفاقات پیش آمده کنار می آیند و علایم استرس بمرور از بین میروند.

اما همه خوش شانس نیستند . حدود یک سوم افراد متوجه می شوند که علائمشان ادامه پیدامی کند و نمی توانند با آنچه که اتفاق افتاده است کنار بیایند . گویی که راه خلاصی وجود ندارد . علائم استرس پس از حادثه، اگر چه ذاتاً طبیعی می باشند ، اما وقتی علائم طولانی گردند خود تبدیل به یک مشکل می گردد که به آن بیماری استرس پس از حادثه (PTSD) می گویند .



چه چیزی PTSDرا تشدید می کند؟

هر چه حادثه اسفناک تر باشد احتمال ابتلا به بیماری استرس پس از سانحه بیشتر می گردد . اسفناک ترین حوادث عبارتند از :

- مرگ ناگهانی و غیر منتظره

- حادثه مکرر و طولانی

- وقتی نمی توانیم از حادثه فرار کنیم

- حادثه ایجاد شده بوسیله انسان

- وقتی افراد زیادی فوت می کنند

- حادثه منجر شونده به نقص عضو یا قطع دست و پا

- وقتی کودکان قربانی می شوند


آیا حوادث روزمره هم ممکن است PTSDایجاد کنند ؟

هر کسی ممکن است گهگاه دچار احساس استرس شود. متاسفانه ، کلمه فشار (stress) با دو معنای مختلف استفاده می شود:

- احساس درونی ما از نگرانی و فشار جسمانی و روحی.

یا

- مشکلات زندگی که این احساسات را به ما می دهند . این مشکلات می توانند شامل کار ، روابط شخصی و یا مسائل مالی باشند . بر عکس PTSD ، این مشکلات ذکر شده همیشه با ما هستند . آنها قسمتی از زندگی طبیعی ما هستند اما می توانند اضطراب ، افسردگی ، خستگی و سر درد ایجاد کنند . آنها همچنین می توانند باعث تشدید بعضی مشکلات جسمانی مانند زخم معده و ناراحتی های پوستی گردند . آنها بطور قطع مشکل زا هستند اما آنها PTSD نیستند .



چرا PTSDاتفاق می افتد ؟

جواب قطعی در این زمینه وجود ندارد . چند توضیح احتمالی برای علت بیماری PTSD وجود دارد .

دیدگاه روانشناسی :

شرطی شدن و آمادگی فیزیولوژیکی برای شرطی شدن ، عامل مهمی در ایجاد این بیماری است.

وقتی که ترسیده ایم ، حوادث را بوضوح بخاطر می آوریم . هر چند بخاطر آوردن آنها ممکن است استرس زا باشند ،اما بما کمک می کنند تا بهتر آنچه را که اتفاق افتاده است بفهیم و در طولانی مدت بما کمک می کتند تا به زندگی ادامه دهیم .

- تداعی (فلاش بک) و یا تجدید خاطرات ما را مجبور به تفکر درباره آنچه اتفاق افتاده است

می کند . ما می توانیم تصمیم بگیریم چکار کنیم اگر دوباره حادثه ای رخ داد . بعد از مدتی ، ما یاد میگیریم که درباره آن فکر کنیم بدون آنکه غمگین شویم .

- بخاطر آوری یک تجربه تلخ خسته کننده و استرس زا می باشد .دوری گزینی وکرختی احساسی باعث کاهش تعدد تجدید خاطرات به یک سطح قابل کنترل می شود .

- گارد گرفتن بما کمک میکند که اگر بحران دیگری اتفاق بیفتد سریع واکنش نشان دهیم. ما بعضی وقتها شاهد این پدیده در بازماندگان یک زلزله هستیم که ممکن است زلزله های دوم و یا سوم را تجربه کنند .این همچنین بما انرﮋی لازمه برای مقابله با بحران را میدهد.

اما ما نمی خواهیم باقیمانده عمرمان را اینطور بگذرانیم . فقط می خواهیم درباره آن وقتی که مجبوریم فکر کنیم ،مثلاً وقتی که دوباره شرایط مشابهی برایمان بوجود می آید 

عامل جسمانی :

آدرنالین هورمونی است که تحت شرایط استرس تولید میشود . این هورمون باعث آمادگی بدنی برای واکنش می باشد . وقتی که استرس از بین می رود ، سطح آدرنالین پایین می افتد . در PTSD ، خاطرات حادثه سطح آدرنالین را بالا نگه می دارد . این باعث می شود که یک شخص دچار فشار ، بیقراری، نا توانی از احساس راحتی و بیخوابی گردد .

- هیپوکامپ قسمتی از مغز است که خاطرات را پردازش می کند . مقادیر بالای هورمونهای آزاد شونده در طی استرس مانند آدرنالین ممکن است باعث جلو گیری از کارکرد طبیعی آن گردد (مانند پریدن فیوز) . این بدان معناست که فلاش بکها و کابوسها ادامه پیدا می کنند زیرا خاطرات حادثه نمیتوانند پردازش گردند . اگراسترس از بین برود و سطح آدرنالین به حد طبیعی باز گردد مانند سایر تزمیهای طبیعی بدن مغز قادر به ترمیم آسیب خواهد بود. آنگاه خاطرات ناراحت کننده پردازش خواهند شد و فلاش بکها و کابوسها از بین خواهند رفت.

-چگونه متوجه شویم دچار پی.تی.اس.دی هستیم؟

وقتی که شما :

- به آن حادثه فکرمی کنید بدون آنکه مضطرب گردید .

- احساس در تهدید بودن نداشته باشید .

- در اوقات نا مناسب به آن فکر نمی کنید .



-چرا اغلب PTSDتشخیص داده نمی شود ؟

- هیچکس تمایل ندارد درباره حوادث و احساسات ناگوار صحبت کند .

- بعضی افراد نمی خواهند بپذیرند که مشکلی دارند چرا که نمی خواهند به عنوان یک انسان ضعیف و یا از نظر ذهنی ناپایدار به آنها نگریسته شود .

- پزشکان و متخصصات انسان هستند . آنها ممکن است دچار ناراحتی شوند اگر ما درباره آن حوادث خوفناک ومهیب صحبت کنیم .

- افراد مبتلا به PTSD ممکن است احساس کنند که راحت تر آن است درباره مشکلات همراه آن مانند ،سر درد ، مشکلات خواب ، بیقراری ، افسردگی ،فشار روحی ، استفاده از مواد روان گردان ، مشکلات خانوادگی و یا مشکلات مربوط به کار صحبت کنند.



چگونه می توانیم بفهمیم که دچار PTSD شده ایم ؟

آیا شما یک حادثه تلخ از نوعی که قبلاً در این باره توضیح داده شده داشته اید ؟

اگر داشته اید :

- آیا شما خاطرات واضح و زنده ، فلاش بک و یا کابوس دارید ؟

- آیا شما سعی می کنید که از چیزهایی که باعث بخاطر آوردن آنها می شوند اجتناب کنید ؟

- آیا گاهی اوقات دچار کرختی احساسی می گردید ؟

- آیا دچار بیقراری و اضطراب بدون دلیل می گردید ؟

- آیا بیشتر از حد معمول می خورید ،می نوشید و یا مواد مخدر استفاده میکنید ؟

- آیا احساس می کنید که خلق شما قابل کنترل نیست ؟

- آیا احساس میکنید که کنار آمدن با دیگران سخت می باشد ؟

- آیا احساس می کنید که مجبورید خود را بسیار مشغول نگه دارید تا مقابله کنید ؟

- آیا احساس افسردگی یا خستگی میکنید ؟

اگر این علائم کمتر از 6 هفته بعد از حادثه می باشد و در حال بهبود می باشند ، این ممکن است یک واکنش طبیعی تطابقی نلقی گردد اگر این علائم بیشتر از 6 هفته بعد از حادثه طول کشیده و در حال بهبود نیستید بهتر است با دکترتان صحبت کنید.

- کودکان و PTSD

PTSD ممکن است در هر سنی ایجاد شود.

کودکان کم سن وسال ممکن است تخیلات غم انگیز از حادثه واقعی داشته باشند که بعداً ممکن است به کابوس درباره هیولا تبدیل گردد .آنها اغلب حادثه را در بازیهایشان زنده میکنند. بعنوان مثال ،کودکی که درگیر یک حادثه جدی تصادف بوده است ممکن است بطور مکرر آن حادثه را با ماشین های اسباب بازی تکرار کند .

ممکن است آنها علاقه شان را به چیزیهایی که قبلاً علاقه مند بودند از دست بدهند. ممکن است باور اینکه آنها به سنین بزرگسالی خواهند رسید برایشان دشوار باشد .

آنها اغلب از درد معده ویا سر درد شکایت می کنند .

چگونه می توانیم به خودمان کمک کنیم ؟

-باید ها :

- سعی کنید زندگی را تا حد امکان به حالت نرمال بر گردانید .

- به زندگی روزمرتان بازگردید .

- درباره اتفاقیکه افتاده است با کسی که اعتماد دارید صحبت کنید .

- تمرینات آرامبخش را انجام دهید .

- به سر کار بر گردید .

- بصورت منظم بخورید و ورزش کنید .

- به محلی که آن حادثه اتفاق افتاده است برگردید.

- لحظاتی را با خانواده و دوستان صرف کنید .

- با احتیاط رانندگی کنید – زیرا ممکن است تمرکزتان ضعیف باشد .

- بصورت کلی محتاط باشید – حوادث در این لحظات با احتمال بیشتری اتفاق می افتند .

- با دکترتان صحبت کنید .

- انتظار بهبود داشته باشید .

-با یک روانشناس بالینی درمانتان را شروع کنید .

-نبایدها :

- خودتان را بخاطر PTSD ملامت نکنید . علائم PTSD نشانگر ضعف شما نیست . این علائم ، علائم طبیعی در افراد طبیعی به حوادث تلخ می باشند.

- احساساتتان را در خودتان نگه ندارید . اگر دچار PTSD شدید آنها را در خودتان نگه ندارید چرا که درمان معمولا بسیار موفقیت آمیز است .

- از صحبت کردن درباره آن اجتناب نکنید .

- انتظار نداشته باشید که خاطرات سریعاً از بین بروند . آنها ممکن است برای مدتی با شما باشند.

- زیاده از حد از خودتان انتظار نداشته باشید. به خودتان زمان بدهید تا تطابق به آنچه اتفاق افتاده است رخ دهد .

- از دیگران دوری نکنید .

- از مصرف بیش از اندازه الکل ، قهوه و سیگار اجتناب کنید .

- خودتان را بیش از اندازه خسته نکنید .

- و عده های غذایتان را فراموش نکنید .

- به تنهایی تعطیلات را سپری نکنید .


چه چیزی می تواند با بهبود تداخل کند ؟


شما ممکن است متوجه شوید که مردم :

- به شما اجازه صحبت درباره آن را نمی دهند .

- از شما دوری می کنند .

- از شما عصبانی هستند

- فکر می کنند که شما ضعیف هستید .

- شما را سر زنش می کنند .

این روشها را مردم برای حفاظت خودشان از فکر کردن درباره حوادث مهیب و خوفناک بر

می گزینند .این کمک کننده نیست چرا که به شما اجازه صحبت درباره آنچه رخ داده است را نمی دهد .

شما ممکن است صحبت کردن درباره آنرا آسان نیابید . یک حادثه تلخ ممکن است شما را در یک حالت خلسه فرو ببرد که در نتیجه موقعیت شما غیر واقعی یا عجیب برای دیگران بنظر برسد . اگر نتوانید آنچه را که اتفاق افتاد به خاطر آورید و یا نتوانید به زبان آورید و یا نتوانید آنرا قابل درک کنید ، مقابله با آن برایتان سخت تر خواهد بود .

-درمان:

همانطور که PTSD دو وجه جسمانی و روانشناسی دارد ، دو درمان جسمانی وروانشناسی هم برای PTSD وجود دارد.

رواندرمانی :

همه رواندرمانی های موثر در PTSD ، بر روی آن حادثه نا گوار که علائم را ایجاد کرده اند تمرکز می کنند نه بر روی زندگی گذشته تان. شما نمی توانید آنچه را اتفاق افتاده است تغییردهید و یا فراموش کنید اما شما می توانید یاد بگیرید طور دیگری درباره آن ،درباره جهان و درباره زندگی تان فکر کنید .

شما باید قادر باشید آنچه را که اتفاق افتاده است تا آنجایی که ممکن است بدون اینکه دچار وحشت و اضطراب شوید به خاطر آورید . این درمان ها به شما کمک می کند تا حوادق ناگواری که داشته اید را به زبان آورید . بوسیله به یاد آوردن حادثه ، غلبه کردن به آن و برخورد معقول با آن ذهنتان می تواند کار طبیعی اش را که شامل زدودن خاطرات گذشته و پرداختن به کارهای دیگر است را انجام دهد .

اگر شما بتوانید دوباره احساس امنیت داشته باشید و احساساتتان را کنترل کنید ، شما احتیاج زیادی به دوری گزیدن از آن خاطرات ناگوار را ندارید . در واقع ، شما می توانید دوباره خاطرات گذشته تان را به کنترل در آورید و بنابراین می توانید در رابطه با آنها تنها وقتی فکر کنید که شما می خواهید ، نه آنکه آنها به صورت خود به خود به ذهنتان هجوم آورند .

همه این درمانها، باید به وسیله متخصص درمان PTSD انجام گردد . جلسات باید یک متخصص بصورت حداقل هفتگی برگزارشوند و باید به مدت 12-8 هفته طول بکشد. اگر چه جلسات حدوداً 1 ساعت طول می کشند ، اما ممکن است تا 90 دقیقه هم طول بکشند .

درمان شناختی رفتاری (CBT) راهی است که به شما کمک می کند تا به گونه دیگری درباره خاطرات نا مطلوبتان فکر کنید . بنابراین آنها کمتر استرس زا میشوند و بیشتر قابل کنترل می گردند . معمولاً ، این نوع درمان شامل چند جلسه آرامش بخشی (relaxation) هم میباشد تا به شما کمک کند نا خوشایندی فکر کردن در رابطه با حوادث نا خوشایند را تحمل کنید.

حساسیت زدایی و بازپردازش حرکت چشم (ای.دی.ام.آر)تکنیکی است که از حرکات چشم برای کمک به مغز برای پردازش تداعی ها ومنطقی سازی حادثه نا خوشایند استفاده میکند. ممکن است عجیب بنظر برسد ولی این روش درمانی موثر واقع شده است.

گروه درمان روشی است که شما افراد مختلفی را که مشکلات یکسان یا یک حادثه نا گوار یکسان را تجربه کرده اند ملاقات می کنید . این حقیقت که افراد دیگر گروه ، نظراتی در رابطه با مشکل شما دارند ، باعث می شود که صحبت کردن در رابطه با آنچه که اتفاق افتاده است را آسان تر کند .

درمان دارویی :

قرصهای ضد افسردگی SSRI هم باعث کاهش شدت علائم PTSD می شوند و هم باعث رفع علائم افسردگی که به طور همزمان وجود دارند ، می شوند . این قرصها باید به وسیله دکتر تجویز گردند .

این نوع درمان نباید باعث خواب آلودگی شما گردد ، اگرچه آنها عوارض جوانبی برای بعضی افراد برجای می گذارند.

همچنین آنها ممکن است علائم نا خوشایندی را در صورت قطع ناگهانی ایجاد کنند. بنابراین باید بصورت تدریجی کاهش یابند . اگر آنها اثر بخش هستند باید بمدت 12 ماه مصرف گردند. بلافاصله بعد از شروع مصرف قرصهای ضد افسردگی بعضی افراد ممکن است متوجه شوند که آنها بیشتر :

- مضطرب هستند .

- بیقرار هستند .

-تمابلات خودکشی دارند .

این احساسات بعد از چند روز از بین می روند . اما شما باید دکترتان را بطور مرتب ملاقات کنید. اگر این گروه داروئی موثر واقع نشد ، داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای و یا MAOI ممکن است اثر بخش باشد . برای اطلاعات بیشتر میتوانید به لیفلت ما درباره داروهای ضد افسردگی مراجعه کنید .

اگر در موارد معدودی ،شخص آنقدر مضطرب است که نمی تواند بخوابد یا فکر کند ، داروهای کاهش دهنده اضطراب ممکن است لازم باشد . این داروها نباید برای بیشتر از 10 روز تجویز گردد .



درمانهای متمرکز بر جسم :

این درمانها باعث کنترل اضطراب ناشی از PTSD می گردد . آنها همچنین باعث کاهش حالت درگارد بودن (On guard) میگردند . این درمانها شامل فیزیوتراپی و استئوپاتی است اما درمانهای مکملی نظیر ماساژ ، طب سوزنی، رفلکسولوژی ، یوگا ، مدیتیشن و تای چی (Tai chi) را نیز شامل میشود . همه آنها به شما کمک می کند تا راههای آرامش بخشی (Relaxing) و کنترل استرس را یاد بگیرید .

اثر بخشی درمان:

در حال حاضر ، شواهدی وجوددارد که نشان می دهد EDMR ، رواندرمانی ، درمان شناختی- رفتاری (CBT) و داروهای ضد افسردگی همگی درمانهای مواثری هستند . اطلاعات کافی که نشانگر برتری یکی از این روشها بر دیگری باشد وجود ندارد . شواهدی که بیانگر مفید بودن شکلهای دیگر رواندرمانی یا مشاوره برایPTSD باشد وجود ندارد .

کدام درمان ابتدا باید مد نظر قرار گیرد ؟

راهنمای انستیتو ملی برای بهبود طبابت (NICE) پیشنهاد می کند تا آنجا که ممکن است درمانهای روانشناختی متمرکز بر حادثه (CBT) یا (EMDR) باید قبل از درمان داروئی بکار گرفته شوند .


-باید های دیگر

- مراقب هر گونه تغییر رفتار مانند کارائی ضعیف در سر کار ، تاخیر ، مرخصی های ناشی از بیماری و تصادفات کوچک باشید .

- مراقب عصبانیت ، تحریک پذیری ، افسردگی ، عدم علاقه و عدم تمرکز باشید .

- منتظر باشید فردی که حادثه نا گواری را پشت سر گذاشته است داستانش را برای شما بازگو کند .

- سوالات کلی بپرسید .

- بگذارید صحبت کنند ، جریان صحبت آنها را قطع نکنید و به تجربیات خودتان رجوع نکنید .

نبایدها :

- از کسی که حادثه بدی را پشت سر گذرانده است نپرسید که او چه احساسی دارد .

- به آنها نگوئید که خوش شانس بوده اند که زنده مانده اند چرا که عصبانی می شوند .

- سعی در کوچک جلوه دادن تجربیات تلخشان نداشته باشید مانند: " این خیلی هم بد نیست ، مطمئاً...."

-به آنها پیشنهاد نکنید که فقط احتیاج به کنترل احساساتشان را دارند

اولین کنگره سراسری اعتیاد و رفتارهای پرخطر


به اطلاع کلیه اعضای محترم هیئت علمی، دانشجویان و پژوهشگران می رساند، دانشگاه خوارزمی با همکاری ارگان های مرتبط، اولین کنگره سراسری اعتیاد و رفتارهای پرخطر  را در تاریخ 17 و 18 اردیبهشت ماه برگزار می کند.
جهت کسب اطلاعات بیشتر و ارسال مقالات  به وب سایت کنگره
 مراجعه نمایید.
شماره تماس: 09398715235 ، 34561958-026
»روابط عمومی کنگره اعتیاد و رفتارهای پرخطر«