معرفی روش درمانی دکتر حبیب دوانلو، روانکاو کانادایی ایرانی تبار بسیار آسانتر از معرفی خود اوست. متأسفانه اطلاعات کمی در مورد این نابغهی ایرانی در دست است و بیشتر مطالب حول معرفی روش ابداعی وی و تأثیرگذاری فوق العادهی آن در درمان انواع بیماریهای روانی است.
حبیب دوانلو در اوایل دهه 1930 در تهران به دنیا آمد و بعد از طی تحصیلات ابتدایی و دریافت بورس تحصیلی، به دانشگاه هاروارد رفت. دوانلو به عنوان یک جراح از هاروارد فارغ التحصیل شد. بعد از آن به روانپزشکی علاقهمند شد و به یک مدرسه پزشکی رفت. سپس به دانشگاه مک گیل رفت و سالیان متمادی در آنجا آموزش دید.
در محدوده سالهای 1960 تا 1990 حبیب دوانلو به عنوان یک روان پزشک و روانکاو، پژوهشهای بالینی گستردهای را در زمینهی مفاهیم روانکاوی انجام داد. تمرکز عمدهی دوانلو بر مقاومت بیمار در مواجه شدن با احساسات دردناک در جلسات درمانی، و راههای غلبه بر این مقاومت بود. همچنین تلاشهای دوانلو متمرکز بر کوتاه کردن طول درمان بود. موضوعی که پیش از این در کارهای فرنتزی با عنوان درمان فعال، اتو رنک با عنوان اراده درمانی، و الکساندر و فرنچ با عنوان تجربهی هیجانی اصلاحی، مطرح شده بود. او با ضبط ویدیویی جلسات درمانی و بازبینی مجدد آنها که بعضاً با حضور خود بیمار این بازبینی انجام میگرفت، توانست به نتایج قابل توجهی دست یابد و تکنیکهایی را برای غلبه بر مقاومت بیمار ابداع کند. نتیجهی تحقیقات و تلاشهای دوانلو روشی را به جامعه روانشناسی معرفی کرد که با نام روانپویشی فشرده کوتاه مدت
(Intensive Short-Term Dynamic Psychotherapy) یا به اختصارISTDP شناخته میشود. بعدها در چند سمینار تخصصی در کانادا، امریکا و اروپا، دوانلو فیلمهای بیمارانش را در معرض دید روان شناسان قرار داد. مشاهده این فیلمها عکس العملهای متفاوتی را برانگیخت. عدهای روش دوانلو را خشن و نامهربانانه تلقی کردند. عدهای دیگر با تأیید روش او، تکنیکهای دوانلو را برای بازگشایی ناهشیار و غلبه بر مقاومت تحسین کردند.
پاتریشیا دلاسلوا یکی از روانکاوان مطرح در روانپویشی کوتاه مدت، از شرکتکنندگان این سمینار بوده است. او به این سمینار اینگونه واکنش نشان داد : «سمینار اعجاب انگیزی بود. طی 16 ساعت در یک تالار اجتماعات تاریک نوار ویدیوئی جلسات واقعی درمانی را مشاهده کردیم و من ناظر یک انقلاب نسبتاً واقعی در درونم بودم. در گذشته آموخته بودم که برای تشدید تعارضهای بیمار و تسریع دستیابی آنها به افکار و احساسات ناهشیار میبایست کمّیت جلسات درمانی را افزایش داد. بر این اساس معمولاً بیماران بین دو تا پنج جلسه در هفته طی یک سال تحت درمان قرار داده میشدند، در حالی که دوانلو شواهد صریحی ارایه داد که از طریق افزایش کیفیت مداخلههای درمانی میتوان فرایند تحلیل را سریع و فشرده کرد. محتوای نوار ویدیویی نشانگر یک پروتکل درمانی کارآمد و اثربخش بی نظیر بود. دوانلو فنونی را برای برچیدن دفاعها، تشدید درگیری عاطفی بیمار در فرایند درمان، و شناسایی الگوهای رفتار انتقالی به منظور “بازگشایی سریع ناهشیار” ارایه کرد».
دیوید مالان نیز در واکنش به کارها و ابداعات دوانلو می گوید : « فروید ناخودآگاه را کشف کرد، دوانلو دریافت که آن را چگونه برای درمان به کار گیرد؛ این روش بزرگترین پیشرفت در روان درمانگری است»
مشاهدهی این فیلم ها باعث شد بسیاری از روان شناسان و روانکاوان دنباله رو روش دوانلو شوند و بی کم و کاست تمامی تکنیکهای او را بپذیرند. اما عدهای دیگر باوجود پذیرش این روش درمانی سعی کردند با اضافه کردن تکنیکهای دیگر این روش را تقویت کنند. پس از آن دوانلو کارش را در زمینه تدریس، آموزش و نظارت بر کار روانشناسان و روانکاوان ادامه داد. از دوانلو تاکنون چند کتاب به فارسی ترجمه شده که توسط انتشارات ارجمند به چاپ رسیده است.
ستاره حمیدی روان درمانگر پویشی کوتاه مدت istdp
درمان اختلالات اضطرابی - وسواس - افسردگی
شماره تماس کلینیک : 222986812-22986815
09109797347
*******
هدف از headon collision
1- قرار دادن مجدانه مسئولیت در جایی که به آن تعلق دارد ، یعنی خود بیمار.
2- رویارویی در جهت اتحاد درمانی ناخودآگاه
3- پیغام به ناخودآگاه بیمار درباره تکانه های مخرب وی
مثلث تعارض:
شیوه ای که فرد در مقابل احساساتِ نهفته ای که اضطراب برانگیزند،
به دفاع از خود بر میخیزد،
مثلث تعارض است.
*****************
احساسات و تکانه ها که در صدد ابراز شدن هستند، به سبب غیر اخلاقی بودن یا عدم امکان ابراز آنها در دنیای واقعی در اثر ترس از تنبیه و واکنش دیگران، با اضطراب همخوان می شوند. این اضطراب در گوشه دیگری از مثلث، منجر به بکارگیری دفاع ها برای مهار آن احساسات می شود.
از آنجایی که احساسات در خلاء به وجود نمی آیند؛ بلکه همواره در خصوص یا در واکنش نسبت به دیگران برانگیخته می شوند، همواره یک بافت بین شخصی، حتی در خیالپردازی ها، در برانگیختگی های هیجانی وجود دارد؛ اینجاست که مفهوم مثلث شخص مطرح می شود.
مثلث شخص:
مثلث شخص فعال شدن مثلث تعارض در ارتباط های مهم زندگی فرد را نشان می دهد.
این ارتباط های مهم به سه حوزه تقسیم می شوند، که هر یک از اضلاع مثلث شخص را نشان می دهند:
۱- گذشته (روابط فرد با اعضای خانواده خود )؛
۲- زندگی حال (تعامل های جاری فرد با همسر، فرزند، همکار،… )؛
۳- انتقال (ارتباط فرد با درمانگر ).
بر این اساس، تجربه تعارضی فرد می تواند (مثلث تعارض) در روابط گذشته، حال، و روابط انتقالی با درمانگر (مثلث شخص) شکل گیرد.
در مثلث تعارض، ماهیت و نوع احساسات اضطراب برانگیز قابل توجه است. نباید تصور کرد که تنها احساسات خاصی مثل خشم در روابط ممنوع تلقی می شود. برای برخی افراد، صمیمیت و نزدیکی، بسیار تهدید آمیزتر از خشم و خصومت است.
نباید از یاد برد که در روان درمانی پویشی کوتاه مدت تا قبل از نفوذ نباید از تفسیر استفاده شود و زمانی که احساسات انتقالی بیمار بیدار شد و مقاومت شکسته شد بعد از آن سیر طبیعی جلسه به سمت تحلیل مقاومت و کاربرد دو مثلت تعارض و شخص می رود .
ابتدا مثلث تعارض :
بیمار نیازمند است که در مورد روش هایی که با آنها از خودش در برابر اضطراب و احساسات زیرین دفاع می کند ، بینش به دست آورد . این سه عنصر مثلث تعارض را تشکیل می دهند و در نهایت
مثلث شخص ( ICP ) مورد بررسی قرار می گیرد
تکمیل دو مثلث می تواند به اثرات درمانی سریع و عمده ای بیانجامد . هر چه زودتر بتوان این روند را تکمیل کرد ، درمان کامل تر و کوتاه مدت تر خواهد شد .
کتاب : قفل گشایی ناخودآگاه
اثر : حبیب دوانلو
او با نام اتو روزنفلد Rosenfeld
در وین زاده شد و به مدت ۲۰ سال یکی از نزدیکترین همکاران زیگموند فروید و
سردبیر دو مجله مهم تحلیلی،
مدیرعامل چاپخانه چاپ
و نشر آثار فروید و نظریهپردازی خلاق و درمانگر و نویسنده پُرکاری در زمینه روانکاوی
بود.
وی روان تحلیلگر یا روانکاو آمریکایی و اتریشی تبار بود که در سال ۱۸۸۴ پای به جهان نهاد و در سال ۱۹۳۹ نیز چشم از جهان فروبست .
اکنون انجمنی به نام « انجمن اتو رانک » به افتخار او در آمریکا وجود دارد و مجله ای به نام « انجمن اتو رانک » منتشر می شود .
در سال ۱۹۲۶ میلادی اتو رانک وین را به مقصد پاریس ترک کرد و ۱۴ سال عمر پایانی خود را به عنوان استاد دانشگاه، نویسنده و رواندرمانگر در فرانسه و ایالات متحده آمریکا سپری کرد.اتو رنک، دست پرورده، همکار و منتقد زیگموند فروید تاثیر بسزایی در روانشناسی امریکا داشته است.
رنک از سال ۱۹۰۶ دبیر انجمن روانکاوری وین و به مدت ۱۸ سال نزدیکترین همکار فروید و یک نویسنده روانکاو پرکار و با نفوذ بود. حوزه فعالیت او هنر، موسیقی، ادبیات، مردم شناسی، تاریخ، علوم و فلسفه را نیز شامل می شود.او بواسطه آلفرد آدلر با فروید کسی که او را به دانشگاه وین فرستاد، ملاقات کرد.
در سال ۱۹۱۲ دکترای خود را گرفت. تا آن زمان رنک کتابهایی در زمینه های هنر، اسطوره، زنای با محارم و افسانه های لوهنگرین انتشار داده بود.
بعد از جنگ جهانی اول او آموزش در موسسه روانکاوی وین را مدیریت کرد.
درسال ۱۹۲۴ از انجمن روانکاوی، دکترای افتخاری دریافت کرد.
اما همکاری او با ساندور فرنتزی Sándor Ferenczi
در رابطه با فن روان درمانی فعال تر و کتاب بحث برانگیز او تحت عنوان «ضربه تولد »
The Trauma of Birth
باعث انتقاد فرویدی
های محافظه کار شد.
رنک روان درمانی مساوات طلبانه تری را
متمرکز بر اینجا و اکنون Here-and-Now ، روابط واقعی Object-Relational
،
ذهن خودآگاه Conscious Mind
و اراده Will در مقابل موارد تاریخ گذشته
از قبیل انتقال، روند ناخودآگاهی و خواست توسعه داد. امروزه ایده او در رابطه با
مادر و فرزند و روان درمانی میان فردی (بین افراد) جریان روز است، اما در سال ۱۹۲۶ باعث گسست نهایی او از فروید شد.
او در سال ۱۹۳۵ به نیویورک نقل مکان و در آن جا بطور گسترده ای سخنرانی و تدریس و روانکاوی کرد. همسر اول او بیه تا، به عنوان یک روانکاو غیرحرفه ای متخصص کودکان، در بوستون فعالیت می کرد، جاییکه در سال ۱۹۶۷ در گذشت.
نوشته های پسا فرویدی رنک شامل:
روانشناسی و روح (۱۹۳۰)، Psychology and the Soul
هنر و هنرمند (۱۹۳۲)، Art and Artist
آموزش مدرن (۱۹۳۲)، Modern Education
اراده درمانی (۱۹۳۰) Will Therapy
حقیقت و واقعیت (۱۹۲۹) Truth and Reality
ماورای روانشناسی (۱۹۴۱) Beyond Psychology
گروه روان درمانگران جوان ( istdp )