ستاره حمیدی - روان درمانگر پویشی

ستاره حمیدی - روان درمانگر پویشی

درمانگر اختلالات اضطرابی - افسردگی - وسواس و..... http://setareh-hamidi.ir/
ستاره حمیدی - روان درمانگر پویشی

ستاره حمیدی - روان درمانگر پویشی

درمانگر اختلالات اضطرابی - افسردگی - وسواس و..... http://setareh-hamidi.ir/

چرا تنفس صحیح داشته باشیم



ایجاد شادى و پالایش احساسات :
چگونگى تنفس بر احساسات ما تاثیر گذار است. بر اساس تحقیقات انجام شده در گروه تحقیقاتى بیش از ٤٠ درصد فرآیندهاى احساسى همچون عصبانیت ، ترس ، شادى ، ناراحتى و . . . ارتباطى مستقیم با شیوه و روش تنفس دارند. بنابراین با کنترل و آگاهى بر روى تنفس میتوان احساسات و عواطف را به حالت طبیعى و متعادل خود بازگرداند.

کاهش وزن با تنفس :
بر اساس تحقیقاتى که دکتر "شرلى تلس" (Shirley Telles) مدیر انجمن تحقیقاتى پژوهشى پاتانجلى در هریدوار هند انجام داده است ، تمرینهاى تنفسى یوگا باعث افزایش سطح ترشح هورمون لپتین دربدن میشود. این هورمون وظیفه انتقال پیامهای عصبی به مغز براى کاهش میزان اشتها و کنترل گرسنگى را دارد.

استقرار و توانایى بیشتر در تمرینها :
یک متخصص قلب در "دانشگاه پاویا" در ایتالیا ، تحقیقى را انجام داد که در آن ، گروهى از کوهنوردان را که قصد صعود به قله اورست را داشتند، به دو دسته تقسیم شدند. گروه اول در کنار تمرینات تخصصى خود ، هر روز در طول دو سال به مدت یک ساعت به تمرین تنفسى می پرداختند و توجه خود را بر دم و بازدم عمیق و تنفس صحیح متمرکز میکردند. دسته دیگر این تمرینها را در برنامه روزانه خود نداشتند. در هنگام صعود مشخص شد دسته اى که تمرینهاى تنفسی را انجام میدادند ، بدون احتیاج به اکسیژن هاى کمکى توانستند به قله برسند و نمونه بردارى از خون و تنفس آنها نشان داد که تقریبا از ٧٠ درصد کل حجم ششها استفاده شده و به میزان بالایى اکسیژن وارد ششهای این گروه شده بود.

زندگى سالم :
بر اساس تحقیقاتى که در "دانشگاه هاروارد" صورت گرفته است ، تنها اجرای یک جلسه تمرینهایى که باعث آرامش ذهن میشوند ، تاثیر بسیار زیادى در بهبود کارکرد و افزایش طول عمر ژن هاى حیاتى بدن دارند. نمونه بردارى از خون کسانى که تمرینهاى تنفسى را انجام داده اند نشان میدهد ، سطح مواد مورد نیاز ژنها که در بهبود متابولیزم و کاهش ایجاد بیماریهاى مهلک موثر است افزایش پیدا میکند. بنابراین میتوان گفت که تنفس صحیح نه تنها زندگى شما را تغییر میدهد ، بلکه از آن مراقبت نیز میکند



کانال بهوشیاری - مایندفولنس

mbsr0@


ثبت نام دوره جدید مایندفولنس


چنانچه تصمیم گرفته اید دوره جدیدی از زندگی خود را آغاز کنید و بیاموزید که چگونه فارغ از هرگونه اضطراب و نگرانی و دلشوره با آرامش خاطر و آسودگی زندگی کنید . اگر مشتاق هستید خودتان فعالانه زندگی احساسی و اجتماعی و شغلی تان را مدیریت کنید . اگر به دنبال پایانی برای دردها و رنج های درونی تان هستید حضور شما را در دروه های بهوشیاری ( مایندفولنس ) خوش آمد می گوییم.


هشیاری کیفیتی اساسی و پایه‌ای در انسان است، توجهی آگاهانه به آنچه در زندگی شما رخ می‌دهد، چیزی که امکان ارتباط بیشتر را با زندگی درونی و بیرونی‌تان فراهم می‌کند. همچنین، هشیاری نوعی تمرین است؛ تمرین برای پرورش بینش و درک بیشتر و مناسبتر،راهی است که به وسیله آن و به صورت تجربی می‌آموزید که با درک اثر متقابل ذهن و بدن و بسیج کردن منابع درونی خود‌تان، هم برای رشد و هم برای التیام، از خود مراقبت بهتری به عمل آورید.

چه کسانی از این دوره سود خواهند برد؟
دوره مایندفولنس برنامه‌ای است برای غلبه بر
:

  • استرس ناشی از: کار، مدرسه، خانواده، مسائل مالی، بیماری، سالخوردگی، سوگواری، ابهام در مورد آینده و عدم تسلط به حالات
  • خلقی و روانی ، کاهش درد و رنج های درونی .....
  • ناراحتی‌های گوارشی، بیماری‌های پوستی و....
  • آشفتگی‌های روانشناختی: شامل اضطراب، وحشتزدگی، وسـواس، افـسـردگی، خـستگـی مـفـرط، اخـتـلالات خـواب و تغذیه.


شروع ثبت نام از تاریخ : 19 مهر 1396 الی 30
محل برگزاری
:
 
مطب دکتر مقدسی شهرک اکباتان
 
مرکز مشاوره یارا میدان هروی
جهت اطلاعات بیشتر و ثبت نام با شماره های ذیل تماس حاصل فرمایید :

44646414

09126941612

ﭼﺮﺍ ﺗﻨﻔﺲ ‌ﻋﻤﯿﻖ موجب ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺩﺭ ﺍﻓﺮﺍﺩ میشود؟


ﭼﺮﺍ ﺗﻨﻔﺲ ‌ﻋﻤﯿﻖ موجب ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺩﺭ ﺍﻓﺮﺍﺩ میشود؟ 



ﺗﻨﻔﺲ ﻋﻤﯿﻖ ، ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﻃﻮﻻﻧﯽ میتواند موجب ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻭ ﮐﺎﻫﺶ ﻫﯿﺠﺎﻧﺎﺕ ﻣﻨﻔﯽ ﺩﺭ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺷﻮﺩ. بتازگی ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﻣﺴﯿﺮﯼ ﻋﺼﺒﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻐﺰ ﮐﺸﻒ ﮐﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺁﯾﻨﺪ ﺭﺍ ﮐﻨﺘﺮﻝ میکند. ﺩﺭ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻣﻮﺵ ﻫﺎ ﻣﺤﻘﻘﺎﻥ ﻣﺪﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺳﻠﻮﻝﻫﺎﯼ ﻋﺼﺒﯽ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﮐﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺧﻮﺷﻪ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺍﺯ ۳۵۰ ﺳﻠﻮﻝ ﻋﺼﺒﯽ ﺍﺳﺖ. ﺍﯾﻦ ﺳﻠﻮﻝ ﻫﺎﯼ ﻋﺼﺒﯽ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﯿﻦ ﺗﻨﻔﺲ ﻭ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻣﻐﺰ ﺭﺍ ﺗﻨﻈﯿﻢ میکنند. ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺭﺳﯿﺪه اﻧﺪ که ﺍﯾﻦ ﮐﺸﻒ میتواند ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﺩﭼﺎﺭ "ﺣﻤﻼﺕ ﭘﺎﻧﯿﮏ" میشوند ‏(panic attacks ‏) ﮐﻤﮏ ﮐﻨﺪ. ﺣﻤﻼﺕ ﭘﺎﻧﯿﮏ ﯾﮏ ﺩﻭﺭﻩ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺗﺮﺱ ﺷﺪﯾﺪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻓﺮﺩ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﺭﻣﺎﻧﺪﮔﯽ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﺮﮒ ﺩﺳﺖ میدهد ﮐﻪ ﻋﻼﯾﻢ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﺮﺱ ، ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺷﺪﯾﺪ ، ﺗﭙﺶ ﻗﻠﺐ ، ﺩﺭﺩ ﺩﺭ ﻗﻔﺴﻪ ﺳﯿﻨﻪ ، ﺳﺮﮔﯿﺠﻪ ﻭ ﺗﻌﺮﯾﻖ است

معرفی کتاب - مسخ فرانتس کافکا


داستان غم انگیز زندگی گرگور سامسا حاکی از این بیگانگی با هنجارهاست. گویی او خود می خواهد که بین تابعیت محض از اجتماع و مسخ شدن، مسخ شدن را برگزیند. در نتیجه می توان گفت که مسخ شدن گرگور نوعی فرار از واقعیت حاکم است. در طی داستان شاهد اندوه گرگور از رخداد هستیم ولی هیچ گاه توصیف بیشتر و عمیقی نسبت به این رخداد در گرگور نمی بینیم آنچه در وجود او جریان دارد و بیشتر نمود یافته در داستان احساس گناهی است که نسبت به خانواده خود لمس می کند .


آنچه در این کتاب بسیار مشهود است همسان بودن شخصیت نویسنده وی با شخصیت گرگور است آنچه در مورد کافکا می دانیم داشتن شخصیتی مضطرب و افسرده است فردی که در دنیای درونی خودش گفتگوهای ذهنی دارد که برای دیگران قابل درک و فهم نیست و در کتاب نیز شاهد این اتفاق هستیم و هیچ کدام از اعضای خانواده گرگور قادر به درک وی نیستند و خانواده اش توان سازگار شدن با تغییرات را ندارند و این همان واکنشی است که اکثر  خانواده ها زمانی که فردی راهی متفاوت را چه در روند زندگی و چه فکری  بر می گزیند در پیش می گیرند بدون توجه به آسیب هایی که تعصبات و غرورشان بر جای می گذارد در این داستان  گویی گرگور در دنیای دیگر زیست می کند و از سوی دیگر مراحل انکار واقعیتی که رخ داده و طی شدن این مراحل و رسیدن به بی تفاوتی ، گویی دیگر گرگور  امیدی به بهبودی ندارد و آنچه رخ داده را پذیرفته ولی در دنیای درونی خود هنوز به گفتگو و نقشه کشیدن برای آسایش خانواده اش می اندیشد .


در زندگی نامه کافکا می خوانیم که وی نتوانسته ارتباط عاشقانه و مداوم و مستمری داشته باشد و تمامی ارتباطات اش تا حدی ناکام کننده بوده است و این نیز در کتاب اش مشهود است که گرگور قادر به برقراری ارتباط با خانواده اش نیست و نه او خانواده را درک می کند و نه خانواده وی را و همسان بودن شخصیت کافکا با داستان به طرز عجیبی قلم وی را تحت تاثیر قرار داده و خواننده نیز با توصیفات و تشریحات  دقیق و زیبای کتاب لحظه به لحظه با گرگور زیست می کند شاید اگر نویسنده بر قسمت دیگر روابط که همان احساسات و واکنش های خانواده نیز می بود پررنگ تر تمرکز می نمود شاهد معجزه ای از کافکا می بودیم.


شاید پررنگ تر نمودن زجر و دردی که خانواده کافکا در برابر این تغییر لمس کردند زیبایی بیشتری به این داستان می داد ، در خیلی از نقدها این کتاب بر بی مهری خانواده گرگور اشاره شده بر عکس وی که بسیار مهربان و دلسوز خانواده اش است فارغ از اینکه داشتن همچین نگرشی ناشی از دیدی تک بعدی نسبت به انسان هاست و در نظر نگرفتن درد و رنج و زجری که خانواده گرگور در پی مسخ شدن ولی تحمل کردند همچنان که در داستان مطرح می شود خانواده مخصوصا خواهر وی تمام تلاش خود را برای ارتباط گرفتن و فراهم کردن آسایش برای برادرش انجام می دهد و در طی زمان همان فرسودگی که هر انسانی را در بر می گیرد وی و خانواده اش را نیز در آغوش می گیرد .

در برخی از نقدها ذکر شده در اصل خانواده گرگور است که مسخ شده و درون شان روح حیوانی دمیده شده است و باید از زاویه دیگری نگریست اینکه چگونه گرگور با این تغییر روبرو و سازگار شده و اینکه خانواده و یا اجتماع ما چقدر در برابر تغییرات درونی –روحی و روانی مان منعطف هستند و شرایط اجتماعی و فرهنگ تا به کجا قادر به  انعطاف پذیری است ، گاه توجه به معنای ظاهری مسخ به عنوان تغییر صورت انسانی به حیوانی به نظر بسیار ساده لوحانه می آید . آنچه اتفاق می افتد در درون است که سبب عدم ارتباط گیری مثبت با دیگران و سازگار شدن با محیط می شود و آیا گرگور در برابر این تغییر می توانست کار دیگری انجام دهد ؟ و سوال اینجاست که اگر ما در برابر تغییرات دنیای درون و بیرون مان چگونه واکنش نشان می دهیم؟


در مسخ کافکا به وضوح شاهد بیانی اغراق آمیز و دلخراش از نابودی انصاف و شفقت هستیم که روبرو شدن با واقعیت های دردناک زندگی و از سویی قدرت التیام بخش زمان که افراد را به سازگاری در برابر هر مصیبتی می کند.


آنچه ضمن خواندن داستان ممکن است خواننده آرزو کند اینست که اتفاقی بیفتد و او دوباره انسان شود و این حس تا اواسط کتاب همراه خواننده باقی می ماند توقعی که نه تنها برآورده نمی شود بلکه خود گرگور و خانواده خود را با این مصیب سازگای می کنند.


فرانتس - کافکا در طول زندگیش فقط چند داستان کوتاه منتشر کرد که بخش کوچکی از کارهایش را تشکیل می‌دادند و هیچ‌گاه هیچ‌ یک از رمان‌هایش به پایان نرسید به جز مسخ که برخی آن را یک رمان کوتاه می‌دانندنوشته‌های او تا پیش از مرگش چندان توجهی به خود جلب نکردکافکا به دوستش ماکس برود گفته بود که پس از مرگش همهٔ نوشته‌هایش را نابود کنددوریا دیامانت معشوقهٔ او با پنهان کردن حدود ۲۰ دفترچه و ۳۵ نامهٔ کافکا، تا حدودی به وصیت کافکا عمل کرد.

 

ستاره حمیدی - روان درمانگر

شروع ثبت نام دوره مایندفولنس

با سلام و احترام

 شروع ثبت نام دوره جدید


مایندفولنس


کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی

بنابر تقاضای عزیزان در مکان های ذیل دوره برگزار می گردد 

مکان های برگزاری


 پاسداران. میدان هروی خیابان مکران شمالی. ساختمان نگین. پلاک 11_ بالای بانک گردشکری و نان سحر طبقه٢واحد7

.کلینیک یارا
  

شهرک اکباتان . بلوار نفیسی . ساختمان ارمان . مطب دکتر مقدسی 




جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر تماس با شماره های ذیل


0912_6941612

44646414
0936_1670375


پیشگیری از افسرده شدن

depression-basics


چه عواملی در افسرده شدن شما نقش دارند چگونه می توانیم مانع بروز افسردگی در افراد مختلف شویم توصیه های مختلف برای پیشگیری از ابتلا به این عارضه روحی به چه صورت است متاسفانه روز به روز به مبتلایان به این عارضه افزوده می شود


 امروزه افراد افسردگی زیادی را دور و بر خود مشاهده می‌کنیم. این اختلال روانی علل متفاوتی می‌تواند داشته باشد. با داشتن مهارت‌های کافی می‌توان با این عوامل مقابله نمود.


افسردگی (احساسات دیده نشده)

افسردگی بیماری روحی که در ابعاد و طیف‌‌های متفاوتی انسان‌های جامعه مدرن امروزی را تحت تاثیر خود قرار داده است و مراجعات بیشماری به کلینک‌‌های روانشناسی و روانپزشکی جهت درمان آن صورت می‌‌پذیرد و گاهی فرد را چنان ناتوان می‌‌سازد که فرد قادر نیست هیچ‌گونه تغییر و تحولی در زندگی روزانه و حال روانی‌اش ایجاد کند.

تاکنون پژوهشگران و روانشناسان علل بسیاری برای افسردگی کشف کرده‌‌اند علت‌‌های زیستی همانند ترشح هورمون‌ها و انتقال دهنده‌‌های عصبی این مواد شیمیایی طبیعی مغزی با حال و حوصله ارتباط مستقیم داشته و نقش کلیدی در افسردگی ایفا می‌کند. و روانشناختی اعم از استرس در ابعاد مختلف آن همانند رویدادهای ناخواسته زندگی، ناکامی‌‌ها، از دست دادن عزیزان‌، شکست‌‌های عاطفی، تحصیلی، ازدست دادن شغل و… حتی رویدادهای جزئی روزمره همانند عصبانیت‌‌های محیط کار، مشاجره با همسر دست نیافتن به خواسته‌‌های کوچک و بزرگ که سبب اضطراب و ناکامی فرد شده و در نهایت به مرور زمان منجر به افسردگی می‌‌شود.

در تمامی موارد ذکر شده آنچه سبب می‌‌شود محیط استرس زا فرد را به افسردگی دچار کند چیزی نیست به جز نداشتن مهارت‌های کافی برای مقابله و سازگاری با این ناکامی‌‌ها در محیط‌‌های استرس زا و پر تنش. اکثر افراد در مواجهه با مشکلات و استرس‌‌های روزانه از راهکارهای مخربی جهت سازگاری استفاده می‌‌کنند و این راهکارها به مرور زمان آن‌‌ها را نه تنها آرام نمی‌کند بلکه افسرده‌تر می‌‌سازد.


به عنوان مثال فردی که در محیطی تنش‌زا قرار دارد و با افرادی کار و یا زندگی می‌‌کند که سبب آزار روحی و روانی اش می‌‌شوند جهت مقابله با این محیط پر تنش ممکن است راهکارهای مخربی همانند موارد ذیل را برگزیند:


۱- نادیده پنداشتن آنچه در اطراف اش رخ می‌‌دهد

در این زمان فرد بصورت ناخودآگاه احساس ناخوشایند خود اعم از خشم و غم نسبت به شرایط و اطرافیان را نادیده می‌‌گیرد.

بارها شنیده‌ایم که افراد هنگام همدردی با یکدیگر بیان می‌‌کنند “به روی خودت نیاور- گویی او را نمی‌بینی” و یا سعی می‌‌کنند با مشغول کردن خود با فعالیت‌‌های دیگر دردها و رنج‌‌هایشان را نادیده بگیرند همانند زن و یا مردی که با توسل به ریلکسیشن، یوگا و موارد دیگر سعی در آرام سازی خود دارد.

آنچه اهمیت دارد این است که ریلکسیشن، یوگا و فعالیت‌های آرامبخش جهت مواجهه با مشکلات شرط لازم هستند و نه کافی، در صورتی می‌‌توانند مفید واقع شوند که فرد قادر باشد ابتدا با احساسات و خشم‌‌های حل نشده خود روبرو شده و آن‌‌ها را بپذیرد. سرپوش گذاشتن بر روی احساس‌‌ها و خاطرات ناگوار زندگی آن‌‌ها را از بین نخواهد برد بلکه به پس زمینه ذهن کشانده و در آنجا مدفون می‌‌کند تا زمانی که با تلنگری فرد آشفته شده و دچار بیماری‌‌های روحی و روانی شود.


۲- انکار کردن

افرادی هستند که در مقابل مشکلات روزمره زندگی شان و اتفاقات ناخوشایند سعی می‌‌کنند با انکار کردن و ندیدن آن به خود آرامش دهند.

کاری که در واقع می‌‌کنند بی توجهی به رخدادهای ناگوار نیست بلکه آنان به احساسات برانگیخته شده درونشان بی توجهی می‌‌کنند و این احساسات را انکار می‌‌کنند.

از این افراد جملاتی همانند ” اصلا مهم نیست” من ابداً ناراحت نشدم “فراموشش کن” به هیچ وجه از رفتارش عصبانی نیستم” و… شنیده می‌‌شود.


۳- برخی دیگر در برابر ناکامی‌‌های زندگی از مکانیزم سرکوب استفاده می‌‌کنند

به عنوان مثال زن و یا مردی که در زندگی مشترک‌شان هر دو و یا یکی از دو طرفین دچار نارضایتی است و در برابر این احساس ناخوشایند از مکانیزم سرکوب استفاده می‌‌کند و مدام با خود نجوای درونی دارد که “اشتباه می‌‌کنی تو باید همسرت را دوست داشته باشی و در کنارش باشی” و یا جوانی که شغل درخواستی‌اش را به دست نیاورده و غم ناشی را با عبارت همانند “اصلا ناراحت نیستم” و موارد بی‌شمار دیگری سرکوب می‌‌کنند.

اینان احساسات شان را سرکوب کرده و به کرات می‌‌آموزند احساسات واقعی‌شان را اعم از دوست داشتن، دوست نداشتن، غم، خشم و…… را نادیده بگیرند و این نادیده گرفتن به مرور زمان آن‌‌ها را دچار افسردگی می‌‌کند…

در اینجا با رفتارهایی که افراد افسرده در مقابله با ناکامی‌ها از خود نشان می‌دهند اشاره می‌شود. در اینجا با افسردگی و راه‌های مدیریت احساسات بیشتر آشنا می‌شوید.


۴- شایع‌ترین ابزار افراد در برابر ناکامی‌‌ها که منجر به افسردگی می‌‌شود حمله به خود است

اکثر افراد از این مکانیزم بارها و بارها بدون آنکه متوجه شوند با خود و روح و روان شان چه می‌‌کنند مورد استفاده قرار می‌‌دهند.

به عنوان نمونه مادری که از رفتار فرزند و یا همسر خود ناخرسند است به دلیل عشقی که به فرزند و یا همسر خود دارد خشم حاصل از ناراحتی‌اش را از فرزند و همسرش به سوی خود معطوف می‌‌کند و به خود با جملاتی همانند عبارات ذیل به خود حمله می‌‌کند: “تقصیر خودم بود نباید اینگونه رفتار می‌کردم” مقصر من هستم اگر تنهایش نمی گذاشتم اینگونه نمی‌شد “اگر عشق بیشتری به همسرم می‌‌دادم و درکنارش می‌‌ماندم این اتفاقات نمی افتاد” اگر بیشتر به فرزندم توجه می‌‌کردم سر من فریاد نمی‌زد “چنانچه بیشتر مراقب اش بودم فرزندم بیمار نمی‌شد” و در این حالت نیز فرد غم ناشی از بیماری فرزند اش را با سرزنش خود می‌‌پوشاند.

و یا در محیط کار این عبارت بسیار شنیده می‌‌شود” اگر به همکارم رو نمی دادم او با من این گونه رفتار نمی‌کرد” در این مثال فرد خشم حاصل از رفتار نادرست همکارش را به خود برگردانده و خود را مورد شماتت قرار می‌‌دهد و اگرهای بیشمار دیگری که فرد با توسل به آنها خشم، غم و ناراحتی خود را از همسر، فرزند، دوستان و غیره پنهان کرده و به شماتت خود می‌‌پردازد.

هنگامی که فردی خود را سرزنش می‌‌کند به مرور زمان دچار حالت‌‌های ناخوشایند غم و افسردگی می‌‌شود.

در تمامی این راهکارها و ابزارهای مقابله با ناگواری‌‌ها و رخدادهای ناخوشایند زندگی چیزی نمی یابید به جز انکار احساسات. احساساتی همانند خشم، غم، انزجار و…

همه خشم را در جرگه احساسات بد و ناخوشایندی قرار داده‌‌اند که نباید به هیچ عنوان بروز کند. از کودکی والدین به فرزندانشان آموخته‌‌اند که مبادا خشمت را بروز دهی تا وجهه و پایگاه شخصی و اجتماعی‌ات خدشه‌دار نشود ولی متاسفانه نیاموخته‌‌اند با این خشم چه باید کرد؟

چگونه باید آن و احساسات ناخوشایند دیگر را مدیریت کرد؟ آیا باید آن‌‌ها را درون خود مدفون کرد؟ آیا می‌‌شود برای همیشه این احساسات آزار دهنده و ناخوشایند را درون خود پنهان کرد؟ آیا باید آن‌‌ها را نادیده پنداشت و در قالب انسانی فرهیخته و عاقل زندگی کرد؟ آیا همیشه عاقلانه رفتار کردن به معنای همیشه نادیده انگاشتن خود و احساسات طبیعی خود است؟

آنچه مسلم است این راهکارهای مخرب و موقت فرد را از تنش‌‌های روزمره و ناکامی‌‌ها نجات نخواهد داد بلکه او را به ورطه افسردگی می‌‌کشاند.

و تنها شناخت، بیان و پذیرش عمیق احساسات است که فرد را از افسرده شدن رها می‌‌سازد در میان آنچه به کمک بیماران افسرده می‌‌آید جلسات روان درمانی و همزمان دارودرمانی بصورتی مستمر و موازی است.

و در این میان تحقیقات نشان داده است بیشتر افرادی به ورطه افسردگی کشیده می‌‌شوند که حمایت اجتماعی و عاطفی کمتری دریافت می‌‌کنند. جمع‌‌های دوستانه و خانواده‌‌های حمایت‌گر (چنانچه فرد و احساس اش را مورد توجه قرار دهند) مانعی خواهند بود در برابر اختلال افسردگی.


ستاره حمیدی - روان درمانگر پویشی

 دنیای سلامت