طبق اعلام سایت سازمان سنجش کشور ، زمان ثبتنام آزمون دکتری 97 در نیمه دوم آذر ماه امسال انجام خواهد شد.
به گزارش پی اچ دی پی اچ دی (phdphd)،مهلت ثبتنام آزمون دکتری نیمه متمرکز سال تحصیلی 97-96 از چهاردهم آذر 96 الی بیستم آذر ماه امسال خواهد بود که دفترچه ثبت نام ازمون در موعد مقرر توزیع خواهد شد.
داوطلبان آزمون دکتری 97 هم اکنون می توانند برای دریافت سرفصلهای آزمون دکتری 97 از منوی بالای سایت پایگاه خبری آزمون دکتری استفاده کنید.
پذیرش دانشجو در دورههای تحصیلات تکمیلی در دانشگاههای دولتی و ازاد انجام میگیرد. سهم آزمون کتبی در پذیرش نهایی داوطلبان کنکور دکتری ۹۷، پنجاه درصد، مصاحبه علمی ۳۰ درصد سوابق آموزشی، پژوهشی و فناوری ۲۰ درصد خواهد بود.(جهت دریافت اطلاعات تکمیلی شرایط ازمون دکتری 97 اعلام شد را کلیک کنید)
دهمین کنگره بین المللی روان درمانی
"روان درمانی خانواده محور"
23و 24 اردیبهشت ماه1397
هنگامی که فردی به خود اجازه ندهد به عنوان مثال از دست همکار، خواهر و یا برادر خود ناراحت شود،
طبیعتاً طرف مقابل هم، به مرور میآموزد که شما حق هیچ ناراحتی را ندارید
بسیارند افرادی که به کلینیکهای روانشناسی مراجعه میکنند و از دیگران اعم از دوستان، آشنایان، خواهر، برادر، مادر، پدر و غیره شکایت میکنند و خود را قربانی رفتارهای نامناسب اطرافیان میبینند. تصور میکنند در حق شان ظلم شده و دیگران آنها را درک نمیکنند. گاهی این افراد فکر می کنند که راه چارهای ندارند جز برطرف کردن خواستههای اطرافیانشان.
گاهی باید از پنجره دیگر، به بیرون و خودمان نگاه کنیم، نگاه از زاویهای دیگر، منجر به داشتن دیدی وسیعتر از خود و دنیای اطراف میشود. آنچه مسلم است، افرادی که از بیرون یک رابطه، یک واقعه را مشاهده میکنند، میتوانند تعبیر مناسبتر و واقعیتری داشته باشند و اینجاست که مراجعه به روانشناس و روان درمانگر متبحر، به این افراد میکند.
آیا شما هم تصور میکنید همه دنیا و انسانها در حق شما ظلم میکنند و شما در وضعیت قربانی قرار میدهند؟ اگر شما هم اینگونه فکر میکنید از خود بپرسید چه کسی شما را در وضعیت قربانی قرار داده است؟
چه کسی تصمیم گرفته قربانی شرایط و تصمیمات دیگران شود؟ چه کسی انتخاب میکند که به خواستههای دیگران تن در دهد؟
بدیهی است اگر توجیهات را کنار بگذاریم و از مقصر قرار دادن اطرافیان دست بر داریم، آن شخص کسی نخواهد بود جز خود شما و چارچوبهای فکری که خودتان برای خود ساختهاید. شما تصمیم گرفته اید اینگونه زندگی کنید.
این شما هستید که به دیگران اجازه میدهید چگونه با شما رفتار کنند و این تصمیم شماست که در رابطههایتان همیشه قربانی شوید و مورد ظلم قرار بگیرید و در نهایت افسرده شوید که چرا دیگران به شما و احساس شما احترام نمیگذارند.
آنچه باید بدان توجه شود این است که افرادی که چنین تصوری از خود و زندگی خود و رابطههایشان دارند دچار چند خطا میشوند که در ذیل به اختصار ذکر میگردد:
1- فراموش میکنند خودشان این چارچوبها را ساخته اند
تمامی انسانها یکسری چارچوبهای ذهنی دارند که بر اساس عقاید، احساسات و فرهنگ جامعه شکل گرفته است و همه ما تصمیمات مان را با رجوع به این چارچوبها میگیریم.
افرادی که احساس قربانی شدن در روابطشان دارند خودشان برای خود چارچوبهای اشتباه و سختگیرانه ای در نظر گرفته اند و بر مبنای آن چارچوبها رفتار کرده و آسیب میبینند، به عنوان مثال «اگر به وی بگویم که نمیتوانم درخواست اش را اجابت کنم، او از من ناراحت میشود و تصور میکند من آدم بدی هستم که نمی خواهم به کسی کمک کنم» و بر مبنای همین طرز تفکر هیچ گاه به اطرافیان خود جواب منفی نمیدهند و تمامی درخواستها را قبول میکنند و در نهایت شکوه میکنند چرا دیگران توقعات بیجا از آنها دارند.
درحالی که خود فرد این چارچوب را برای خود گذارده است، بدین معنی که «اگر به کسی کمک کنم آدم خوبی هستم و اگر شرایط کمک نداشته باشم آدم بدی هستم» و بر اساس این ذهنیت فرد روابط و رفتارهای روزانهاش را شکل میدهد.
2- نیاموختن نه گفتن
یکی از اصلی ترین خطاهای این افراد نیاموختن نه گفتن است، اینان نمی توانند در مقابل در خواستهای نامعقول دیگران، نه بگویند و خود را ملزم به انجام درخواست ها و توقعات دیگران میکنند، حتی اگر خودشان و کارهای شخصی شان آسیب ببیند، باز هم نمی توانند نه بگویند.
بهترین راه برای رهایی از حالت قربانی آموختن مهارت نه گفتن است. که در این زمینه روانشناسان با ارائه راهکارهایی فرد را به سوی آموختن این مهارت هدایت میکنند.
3- بی توجهی به احساسات خودشان
یکی دیگر از خطاهای افراد قربانی نادیده گرفتن احساسات خودشان است.
با خود نامهربان هستند، به افکار، عقاید، احساسات خود بی توجهی میکنند و توقع دارند که دیگران به احساسات آنها احترام بگذارند. چگونه ممکن است زمانی که خود شما برای خود احترام قائل نیستید دیگران با شما اینگونه رفتار کنند.
به عنوان مثال اگر در مجلس و یا محل کار، به این افراد بی احترامی شود و یا درخواستهایشان نادیده گرفته شود، خود را قانع میکنند که نباید ناراحت شوند و احساسات خود را نادیده میگیرند و یا با هر ترفندی رفتارهای طرف مقابل شان را توجیه میکنند.
نباید فراموش کرد که سازگاری با محیط و اجتماع یکی از مهارتهای زندگی اجتماعی است ولی آنچه حائز اهمیت است، این مسئله است که باید افراد بیاموزند ابتدا خود به احساساتشان احترام بگذارند و در نهایت به دیگران اجازه ندهند وارد حریمشان شوند.
هنگامی که فردی به خود اجازه ندهد به عنوان مثال از دست همکار، خواهر و یا برادر خود ناراحت شود، طبیعتاً طرف مقابل هم به مرور میآموزد که شما حق هیچ ناراحتی را ندارید.
جهت رفع این مشکل بهترین راه مراجعه به روانشناس و اموختن تکنیکهای شناخت احساسات و بیان موثر آن است.
زمانی که هر فرد بیاموزد به افکار، احساسات و عقاید خود احترام بگذارد و برای رسیدن به این هدف دست به کار شده و اقداماتی انجام دهد، مسلماً دیگران نیز چهرهای متفاوت را خواهند دید و خود را ملزم به رعایت برخی امور خواهند کرد.
به عنوان مثال همان ناراحت شدن از اعضای خانواده بدین معنا نیست که شما خشمگین شوید و یا پرخاش کنید بلکه چنانچه در یکی از روابط شما، احساس، افکار و عقایدتان نادیده گرفته شد، بهترین راه بیان احساس واقعی تان به طرف مقابل است.
برای مثال، تصور کنید که خانواده برنامهای را بدون هماهنگی شما تهیه کردهاند و شما را در شرایطی قرار دادهاند که ملزم به پذیرش شوید در این شرایط به عنوان مثال میتوانید اینگونه برخورد کنید،" زمانی که شما بدون هماهنگی با من برنامهای را تهیه دیدید، من بسیار ناراحت شدم و احساس کردم نادیده گرفته شدهام و به دلیل تداخل برنامه شما با برنامههای خود نمی توانم در مراسم مربوطه شرکت نمایم، لطفاً از این پس قبل از برنامه ریزی با من مشورت نمایید "، با این جمله شما احساس واقعی و خواسته واقعی تان را به اعضای خانواده نشان دادهاید و آنها نیز متوجه خواهند شد که باید به شما و برنامههایتان احترام بگذارند.
ولیکن، فرد قربانی اینگونه عمل میکند: در مهیمانی و مراسم شرکت میکند و مدام ناراحت و دلخور است که بدون هماهنگی او برنامه ریزی کرده اند و وی را نادیده گرفته اند و مدام گله و شکایت میکند که افراد خانواده، او را نادیده گرفته و به برنامههایش توجهی ندارند.
4- احساس های خود را به دیگران نسبت دادن
یکی دیگر از کارهایی که افراد قربانی انجام میدهند، نسبت دادن احساسات درونی خود به دیگران است. همانطور که در بالا ذکر شد این افراد احساسات خود را نادیده میگیرند و احساسات سرکوب شده خود را به دیگران نسبت میدهند، بدین صورت که " هنگامی که از خانواده خود ناراحت هستند که چرا بدون هماهنگی وی را در شرایط نامناسب قرار دادهاند، به جای نشان دادن ناراحتی خود، به اعضای خانواده بیان میکنند اگر در مراسم حضور پیدا نمی کردم خانوادهام ناراحت میشدند "، در صورتی که ناراحت شدن احساس خودشان است که به خانوادهشان نسبت میدهند و نه احساس واقعی خانواده فرد.
سرکوب احساسات و فرافکنی (نسبت دادن آن به دیگران) یکی از مشکلاتی است که بیشتر افراد در زندگی روزانه خود با آن در ارتباط هستند و حل این مسئله کمک بسیار زیادی به افراد، جهت شناخت احساسات و کسب آرامش میکند.
ستاره حمیدی؛ روان درمانگر
گردآوری: گروه سلامت سیمرغ
باسلام و احترام
خدمت شما عزیزان
در پی دریافت پیام های در وبلاگ از مراجعین محترم در خصوص کنسل شدن زمان جلسه روان درمانی شان
توسط کلینک و داشتن شرایط روحی بحرانی
از شما عزیزان خواهشمند ام در صورتی که قادر نبودید از کلینیک وقت بگیرید به هردلیل
فقط عزیزانی که با اینجانب جلسه درمانی داشته اند در صورت بحرانی بودن شرایط روحی شان می توانند
با شماره همراهم در تماس باشند .
شاد و مستدام باشید
حمیدی
“نمیتوانیم چیزی را تغییر دهیم مگر اینکه آن را بپذیریم“. معنای این سخن یونگ چیست ؟ در ظاهر، پذیرش به معنای دست از تلاش کشیدن برای تغییر است. اگر اینطور است، پس چگونه “پذیرش“ میتواند مسبب “تغییر“ شود؟ برخی اصحاب مراقبه، به دنبال چنین کلامی، به این سوء برداشت رسیدهاند که اگر میخواهی جریانهای فکری، احساسی، و جسمانی آزاردهنده خود را تغییردهی، فقط آنها را “نگاه کن“. این امر خیلی از مراقبهگران را در باتلاق نظارهگری منفعلانه تجارب روانشناختی گرفتار کرده است که حاصلی جز تداوم نظارهگری چرخه رنج و زجر ندارد. برای همین لازم است معنای جمله یونگ، دقیقتر فهمیده شود و همچنین مفاهیمی چون “هستی بیکوشش“ و “ نظارهگری بدون اقدام و عمل“. معنای این سخنان به زبان ساده و عملیاتی چنین است:
اگر با تجربههای فکری و احساسی ناسالم و مکرر، و یا حسهای جسمانی ناخوشایند روبرو هستید، نخست باید دست از تلاش برای تغییر آنها بردارید. هنگامیکه دست از تلاش برای تغییر برداشتید، مقاومت و انزجار شما در برابر آن تجربه فرو میریزد و انرژیهای روانیای که صرف مقاومت و انزجار میشد، آزاد میشود. با آزاد شدن این انرژی ها، امکان مشاهده نزدیک و دقیق در جهت درک آن تجربه فراهم میگردد. در این حالت است که میتوان آنها را بهتر و ملموستر مشاهده کرد. مشاهدهگری همراه با فهم و حضور، زمینهساز دیالوگ میان شما به عنوان مشاهدهگر، و موضوع مورد مشاهده است. پیامد این دیالوگ، مفاهمه است و نتیجه مفاهمه، همکاری است. وقتی همکاری میسر شد، بستر تغییر نیز فراهم میگردد. بنابراین وقتی میگوییم تا چیزی را عمیقاً نپذیریم، تغییر نمیکند، یعنی تا چیزی را با دقت و دلسوزی عمیقاً مشاهده نکنیم و نشناسیم، و دست از زور و فشار برای تغییر آن بر نداریم، فهم دقیق و برقراری دیالوگ و همکاری و در نهایت تغییر آن پدیده ممکن نمیشود. حال این پدیده میتواند یک عادت ذهنی و رفتاری باشد و یا یک شخص بیرونی که با او ارتباط داریم. اینجاست که هستی بیکوشش را باید هستی بیزور و خصومتِ بیحاصل معنا کرد، نه هستی بدون تلاش بهینه و سازنده. اینجاست که “ نظارهگری بدون کنترل“ را باید تلاش در جهت فهم و درک معنا کرد. اینجاست که “ تا چیزی را نپذیری، امکان تغییرآن وجود ندارد“ قابل درکتر میگردد.
دکتر نیما قربانی
پرانایاما چیست ؟
پرانایاما یعنی دم گستری یا توسعه ی انرژی ونیروی حیات. پرانایاما مخفف دوواژه های پرانا و آیاما است. پرانا طبق نگرشهای یوگا مایه حیات و فعالیت موجودات است.
کانال بهوشیاری - مایندفولنس