ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
هدف از headon collision
1- قرار دادن مجدانه مسئولیت در جایی که به آن تعلق دارد ، یعنی خود بیمار.
2- رویارویی در جهت اتحاد درمانی ناخودآگاه
3- پیغام به ناخودآگاه بیمار درباره تکانه های مخرب وی
نباید از یاد برد که در روان درمانی پویشی کوتاه مدت تا قبل از نفوذ نباید از تفسیر استفاده شود و زمانی که احساسات انتقالی بیمار بیدار شد و مقاومت شکسته شد بعد از آن سیر طبیعی جلسه به سمت تحلیل مقاومت و کاربرد دو مثلت تعارض و شخص می رود .
ابتدا مثلث تعارض :
بیمار نیازمند است که در مورد روش هایی که با آنها از خودش در برابر اضطراب و احساسات زیرین دفاع می کند ، بینش به دست آورد . این سه عنصر مثلث تعارض را تشکیل می دهند و در نهایت
مثلث شخص ( ICP ) مورد بررسی قرار می گیرد
تکمیل دو مثلث می تواند به اثرات درمانی سریع و عمده ای بیانجامد . هر چه زودتر بتوان این روند را تکمیل کرد ، درمان کامل تر و کوتاه مدت تر خواهد شد .
کتاب : قفل گشایی ناخودآگاه
اثر : حبیب دوانلو
حبیب دوانلو بنیانگذار (ISTDP) زاده ایران است. او ابتدا در رشته جراحی آموزش دید و سپس در دانشگاه هاروارد، و در مکتب روانکاوی کلاسیک، به تحصیل در رشته روانپزشکی پرداخت. کارآموزشی و تحقیقاتی وی در سالهای ۱۹۶۰ آغاز شد. این دانشمند نوآورو استاد تحقیقات بالینی دانشگاه McGill در مونترال کانادا، یکی از پیشگامان به حق، و دهه ها جلوتر از زمان خود بود. نوآوری ها و کشفیات دوانلو را می توان به صورت زیر خلاصه کرد:
· او اولین کسی بود که به ثبت شنیداری - دیداری و تحلیل نظام بند در درمان پرداخت.
· او از اولین کسانی بود که نقش آسیب وارد شده به پیوندهای دلبستگی اولیه را در پیدایش الگوهای مادام العمر عذاب آور و تشکیل نشانه ها شناسایی کرد.
· او مجموعه ای نظام مند از فنون درمانی انقلابی را برای دستیابی سریع به لایه های عمیق ذهن ناخودآگاه، و رسیدن به تغییرات سریع و ماندگار ابداع نمود و بسط داد.
· " وی فراروانشناسی" جدیدی از ذهن ناخودآگاه را کشف کرد، و دانش عمیقی از ساختارهای زیر بنایی و عملکردهای ذهن ناخودآگاه پویشی ارایه نمود.
· برآیند یافته ها و تحقیقات وی در ISTDP نمود می یابد. Istdp مجموعه ای از دانش نظری، فراروانشناختی و فنی است که در جهت غلبه سریع بر مقاومت - خودآگاه، ناخودآگاه، و من برتر - و آشکار کردن لایه های عمیق نا خود آگاهِ مسئول روان نژندی محوری به کار گرفته می شود
· در این روش با استفاده از فشار و چالش مقاومت بیمار در برابر تجربه هیجانات زیرین و عمقی ناخودآگاه، ظاهر و تجربه می گردد و از ساختار روان نژندی محوری چندگانه پرده برداشته می شود.
· بینش و تفسیر حاصل تجربه انتقال را با تجارب فعلی" و گذشته بیمار پیوند می دهد و به این ترتیب الگوهایی را مشخص می کند که در طول زندگی بیمار منشا رنج و پیدایش نشانه ها بوده اند.
·
به طور خلاصه
هدف ISTDP حل نشانه ها و دفاع های مشکل ساز است. چنین ساز و کارهایی برای
اجتناب از از تجربه احساسات نسبت به سایر افراد مهم زندگی فعلی و گذشته بیمار
ایجاد می شوند.
منبع : کتاب قفل گشایی ناخودآگاه