محققان می گویند یک سوم از جمعیت ایران، بیماری روانی دارند. به گفته یک عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران، 35 درصد از مردم ایران، دچار بیماری روانی هستند.
این موضوع در نشست "تجربیات جهانی و نگاهی همه جانبه به پیشگیری از کودکآزاری" مطرح شد. جایی که مقامات رسمی قوه قضائیه نیز حضور داشتند. در این نشست، دکتر دماری، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران، روند بیماری روانی در میان ایرانیان، همچنان رو به افزایش است.
این استاد دانشگاه توضیح داد: " سال 79 شیوع بیماریهای روانی 21 درصد بود در حالی که اکنون این رقم به 34 و 9 دهم درصد افزایش یافته است و طبق پیمایشهای کشوری و دادههای اولیه این روند رو به افزایش است."
وی با انتقاد از سیاستهای کلان کشور در زمینه سلامت روانی شهروندان، افزود: " در سیاستگذاریهای کلان کشور، بعد اجتماعی و معنوی رها شده است."
به گفته وی، در رتبهبندی نشاط ملتهای جهان، در سال 2006 رتبه ایران در میان 170 کشور 96 بود. اکنون با توجه به اینکه در نمودار توزیع جمعیت ایران بیشتر به سمت سنین بالای دوره جوانی متمایل است، می توان محاسبه کرد در ایران بیش از 25 میلیون بیمار روانی در کنار همدیگر و افراد سالم، زندگی می کنند.
بیماری های روانی، اولین عامل بیماری در ایران
محققان و چهره های دانشگاهی بارها هشدار داده اند تهدید سلامت ایرانیها، ابتدا با بیماریهای روانی انجام می شود. مدیر گروه سلامت روان دانشگاه علوم پزشکی تهران در این باره می گوید: "بیشترین بار بیماریها در ایران به بیماریهای روانی، حوادث و تصادفات و امراض قلبی- عروقی اختصاص دارد."
شهرام خرازیها، اصلی ترین عوامل مربوط به شیوع بیماریهای روانی را متوجه بخش دولتی عهده دار سلامت مردم می داند: " نبود برنامهای مشخص در این زمینه از سوی وزارت بهداشت، ضعف نظارت،اجرا نشدن قوانین و ضوابط موجود سر راه ساماندهی بیماریهای روانی در کشور است."
این چهره دانشگاهی همچنین، فرار مردم از مراجعه به مراکز مشاوره روانپزشکی به علت انگ این بیماری را از جمله دلایل افزایش این مشکلات می داند.
به گفته خرازیها: " عمده برنامههای کشوری در برخی حوزههای خاص- و نه همه حوزههای سلامت روانی و اجتماعی- تعریف شده و معطوف کودکان، زنان و سالمندان است و به سلامت روان مردان جوان و میانسال و اختلالات جنسی با منشاء روانی که تهدیدگر زنان و مردان در گروههای سنی مختلف هستند، تبعات روانی منفی تجرد در این برنامهها توجه چندانی نشده و نمیشود."
این عضو هیات علمی دانشگاه با انتقاد از تغییرات اخیر در ساختار سلامت وزارت بهداشت، معتقد است: " وزارت بهداشت چندی پیش در ساختار جدید خود، دفتر سلامت روانی - اجتماعی و اعتیاد را به حاشیه راند و فعلاً باید منتظر نتایج دورخیز این وزارتخانه برای ایجاد تحولی تازه در عرصه نظام سلامت و پرداختن بیش از پیش به بهداشت روان آحاد مردم ماند."
محققان می گویند بیماریهای روانی یکی از عوامل اصلی بروز جرایم و ناهنجاریهای اجتماعی مانند کودک آزاری، خشونتهای خیابانی، قتل و حتی اختلافات مالی است. گفته می شود در سال 88، اصلی ترین عامل شکایات مردم از همدیگر، "ضرب و جرح" بوده که نشان می دهد آستانه تحمل افراد به دلیل مشکلات فراوان زندگی، به شدت پایین آمده. این مشکلات، هم اکنون سلامت ایرانیان را نیز به خطر انداخته و امروز اعلام می شود بیش از یک سوم ایرانیان، بیمار روانی اند.
مدتها بر سر این که رفتارهای غیراخلاقی یا حتی ضداجتماعی با ظاهر افراد ارتباط دارد یا نه، میان کارشناسان بحث بود. حالا حقایق علمی نشان میدهند که چنین رابطهای وجود دارد.
به گزارش دیسکاوری، محققین به این نتیجه رسیدهاند که افرادی که پهنای چهرهشان در مقایسه با ارتفاع چهرهشان زیادتر است، بیشتر احتمال دارد که درگیر رفتارهای غیراخلاقی شوند. این مطالعه، ادامه روندی از مطالعات است که نشان میدهند ژنتیک و تحول هورمونی افراد روی رفتارشان تاثیر میگذارد. محققین در این مطالعه تاکید میکنند که یک ویژگی فیزیکی (به طور خاص ساختار استخوانی چهره مردان) میتواند یک نشانه بصری قابل اعتماد باشد.
به گفته میشل هازلهان، یکی از محققین این مطالعه، نسبت پهنا به ارتفاع چهره (دبلیو.اچ.آر) در سن بلوغ مشخص میشود. در همین سن، هورمون تستوسترون نقش مهمی در تعیین تفاوتهای ظاهری چهره دختران و پسران دارد که به نظر میرسد در تعیین نسبت دبلیو.اچ.آر هم نقش داشته باشد.
محققین نسبت پهنا به ارتفاع چهره را زمانی بالا میدانند که از 1.9 بیشتر باشد. از افراد معروفی که چنین نسبتی در ساختار چهره خود داشته اند میتوان به جان.اف.کندی (2.15)، ریچارد نیکسون (2.02) وکن لی (1.86) اشاره کرد. همچنین بیل کلینتون (2.07) و جان ادواردز (2.38) را میتوان به این فهرست اضافه کرد که هر دو به ررفتارهایی که از نظر اخلاقی بحثبرانگیز بودهاند، معروف هستند.
از سوی دیگر، نسبت پهنا به ارتفاع چهره کم به نسبتهای کمتر از 1.7 گفته میشود. افرادی مانند جان لنون (1.63)، جورج واشنگتن (1.7) و ویلیام شکسپیر (1.44) در این دسته قرار میگیرند. البته به دست آوردن نسبت درست از روی نقاشیها کار آسانی نیست.
محققین برای مطالعه خود، به گروهی از زنان و مردان، دو فعالیت، یکی ایفای نقش فروشنده و دیگری یک بازی برای برنده شدن 50 دلار را ارائه کردند. در هر دو فعالیت، نسبت دبلیو.اچ.آر بالا، پیشبینیکننده خوبی برای احتمال تقلب در مردان و نه زنان بود. البته زنان هم تقلب میکردند، اما به نظر میرسد این شاخص چهرهای در مردان نشانگر رفتارهای غیراخلاقی بیشتر باشد.
به گفته محققین، به نظر میرسد همه چیز به احساس قدرت مربوط باشد. مردانی که نسبت پهنا به ارتفاع صورت آنها بیشتر است، بیشتر احساس قدرت میکنند. این مردان پرخاشگرترند و بیشتر مجذوب خودشان میشوند. البته نمیتوان گفت این ویژگی بدی است، چون مطالعه هازلهان نشان میدهد این مردان رهبران بهتری هستند و عملکرد مالی بهتری دارند. آنها در نقش مدیران اجرایی، موفقیتهای مالی بیشتری به دست میآورند.
ادام گالینسکی، پروفسور اخلاق و تصمیمگیری در مدیریت، معتقد است این مطالعه به نحوی زیبا، توانسته یک ویژگی ژنتیکی و ارتباط آن با یک فاکتور روانشناختی، یعنی احساس قدرت را توضیح دهد. در واقع نشان میدهد که پایههای فیزیکی و هورمونی موثر در پرخاشگری و خودمحوری، چهطور از طریق تاثیرگذاری بر احساس قدرت، روی رفتار افراد تاثیر میگذارند. اما وی میافزاید: «این اصلا بدان معنا نیست که افرادی که نسبت دبلیو.اچ.آر بالاتری در چهره دارند، سرنوشتشان حتما با رفتارهای غیراخلاقی گره خواهد خورد. عوامل زیادی مانند مسئولیت، احساس تعلق به دیگران، استانداردهای شفاف اخلاقیات و مانند آنها میتوانند این احساس را تعدیل و کنترل کنند.»
روانشناسان میگویند نتایج یک بررسی جدید نشان داده است که پس از 5 هفته تمرین مدیتیشن و مراقبه، تغییراتی در فعالیت مغزی ایجاد میشود.
به گزارش ایسنا، متخصصان دانشگاه ویسکونسین در این مطالعه تاثیرات مدیتیشن روی فعالیت مغزی را در یک دوره کوتاه مدت بررسی کردند.
در
آغاز مطالعه از تمام داوطلبان تست فعالیت الکتریکی مغزی گرفته شد. سپس از
گروهی از این افراد خواسته شد که در تمرینات مراقبه شرکت کنند و قرار شد
گروه دوم دیرتر تمرینات را آغاز کنند.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، گروه اول در هفته در دو جلسه نیم ساعته این تمرینات را انجام دادند.
نتایج
آزمایشات نشان داد در افرادی که این تمرینات را انجام داده بودند منطقه چپ
لب پیشانی در مغز فعالیت بیشتری پیدا کرد. در حالی که در گروهی که تمرینات
را انجام نداده بودند هیچ تغییری حاصل نشد.
جزییات این مطالعه در مجله «دانش روانشناسی» منتشر شده است.
یک متخصص بیماریهای قلبی ـ عروقی گفت: مردان بیش از زنان در سنین پایین دچار حملات قلبی میشوند.
دکتر مهرداد ساروی در گفتوگو با ایسنا افزود: درد قفسه سینه احساس درد کوبنده یا فشارنده در ناحیه پشت جناغ سینه است که ممکن است به گردن، دستها، پشت و شکم انتشار یابد.
وی
ادامه داد: اگر درد با استراحت یا چندین دقیقه پس از مصرف قرص زیر زبانی
بهبود نیابد و بویژه اگر همراه با تنگی نفس، تهوع و تعرق شدید باشد، ممکن
است نشانه سکته قلبی باشد.
متخصص بیماریهای قلبی ـ عروقی خاطرنشان کرد: شدت نشانههای بیماریهای قلبی به دلیل اختلال در اعصاب
محیطی در افراد دیابتی ممکن است کمتر از میزان مورد انتظار باشد. از این
رو، افرادی که به بیماری دیابت مبتلا هستند، باید بیشتر متوجه چنین
نشانههایی باشند و بموقع به پزشک مراجعه کنند.
ساروی یادآور شد: به یاد داشته باشید دردهای قفسه سینه فقط نشانه بیماریهای قلبی نیستند و ممکن است براثر بیماریهای گوارشی یا ریوی نیز به وجود آیند.
به
گفته وی، در این وضعیت، فرد به طور ناراحت کنندهای ضربان قلب خود را
احساس میکند. تپش قلب در حالتهای اضطرابی و برخی بیماریهای دیگر قلبی
نیز ممکن است پدید آید.
ساروی گفت: در مراحل پیشرفتهتر بیماری قلبی
که کارکرد پمپ با اشکال مواجه میشود، مایع موجود در بافتهای بدن (بویژه
بخشهای پایینی بدن مثل قوزک پاها) به طور کامل تخلیه نمیشود و در زیر جلد
انباشته میشود، در نتیجه بیماریهای واریسی پاها، بیماری کبد و اختلالات کلیوی نیز ممکن است پدید آید.
وی
با بیان اینکه مهمترین دلیل بیماریهای قلبی ـ عروقی آترواسکلروز است،
گفت: بیماریهای عروق کرونر قلب ناشی از عدم رسیدن جریان خون به عروق خون
رسان به قلب است.
ساروی ادامه داد: آترواسکلروز یک بیماری پیشرونده است که از کودکی شروع میشود و طی سالها پیشرفت میکند.
وی
افزود: بیماری آترواسکلروز بر اثر رسوب چربی، کلسترول و مواد دیگری از
قبیل کلسیم، فیبرین و مواد حاصل از تخریب سلولها در دیواره رگها بروز
میکند که به این رسوبات پلاک یا اتروما میگویند.
متخصص بیماریهای قلبی و عروقی اظهار کرد: انسداد چشمگیر رگ سبب بروز عوارض حادی از جمله حمله قلبی، سکته قلبی و مرگ میشود.
ساروی
خاطرنشان کرد: سن، جنس و ارث از عوامل خطر غیر قابل تغییر به شمار
میروند. با افزایش سن، خطر ابتلا به بیماریهای قلبی افزایش مییابد.
وی با بیان این که مردان بیش از زنان در سنین پایین دچار حملات قلبی
میشوند، یادآور شد: کودکانی که والدین آنها به بیماریهای قلبی مبتلا
هستند، بیش از دیگر کودکان در خطر ابتلا به بیماری قلبی ـ عروقی هستند.